سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که از او چیزى خواسته‏اند تا وعده نداده آزاد است . [نهج البلاغه]
 
جمعه 88 تیر 5 , ساعت 12:48 عصر

ناگهان در نماز جمعه شهر،عطر محراب جمکران گل کرد

بغض تو تاشکست بر لبها،ذکر یا صاحب الزمان گل کرد

 

جان ایران "چه شد که جانت را جان ناقابلی گمان کردی؟

آبروی همه مسلمانان " اشک ما را چرا در آوردی ؟

   

جسم تو کامل است ناقص نیست می دهد عطر یک بغل گل یاس

دستت  اما  حکایتی دارد،( رحم الله عمی العباس)



لیست کل یادداشت های این وبلاگ