سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با دست کوتاه ببخشد او را با دست دراز ببخشند [ مى‏گویم : معنى آن این است که آنچه آدمى از مال خود در راه نیکى و نیکوکارى بخشد ، هرچند اندک بود خدا پاداش آن را بزرگ و بسیار دهد ، و دو دست در اینجا دو نعمت است و امام میان نعمت بنده و نعمت پروردگار فرق گذارد ، نعمت بنده را دست کوتاه و نعمت خدا را دست دراز نام نهاد ، چه نعمتهایى خدا همواره از نعمتهاى آفریدگان فراوانتر است و افزون چرا که نعمتهاى خدا اصل نعمتهاست و هر نعمتى را بازگشت به نعمت خداست و برون آمدن آن از آنجاست . ] [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 89 بهمن 18 , ساعت 2:34 عصر

به نام او که هادی مضلین است

به درخواست مدیر وبلاگ قافله شهدا سری به وبلاگ ایشان زدم  وقتی نام شهدا را مرور می کردم به زندگی نامه دایی شهیدم سید محمد تقی رسیدم ،کسی که بهترین خاطرات دوران کودکی ام با او بود. کسی که بی شک یکی از کسانی بود که مرا به وادی مذهب راهنمایی کرد. هنوز یادم نمی رود کلاس پنجم بودم به من پیشنهاد کرد به حوزه بروم . زنجیری که برایم خریده بود تا در عزاداری ها زنجیر بزنم را سالها داشتم .انقدر مهربان بود که حتی یک بار از او اوقات تلخی ندیدم با اینکه خیلی پیش می امد اسباب ناراحتی اش را فراهم می کردم . قضیه بیمه ابولفضل که در ایام محرم تا 5 سال پیش بود هم از یادگاران اوست(من 5 سالی هست محرم حاجی اباد نبودم لذا  نمی دانم هنوز هست یا نه) به هر حال دیدم بی وفایی است که من حتی یکبار هم از او یادی نکرده ام .ان شاء الله در اینده مطلبی در باره ایشان وپدر بزرگوارشان که ایشان هم دارای ملکات فاضله اخلاقی بودند وبسیار دوست داشتنی در این وبلاگ یادگار می نویسم شاید کمی جبران مافات کرده باشم وتذکری باشد برای خودم و دوستان ... به یاری خدا



لیست کل یادداشت های این وبلاگ