سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوست داشتن چیزی، [نسبت به کاستی های آن] کور و کَرَت می سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:37 عصر

شبهه 60

 

چطور متوکل عباسی خواست قبر حضرت سید الشهدا را از بین ببرد ولی گاوها حاضر نشدند آن را شخم بزنند اما اسب که حیوان نجیب و خوش فهمى است و در عالم خودش بیش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بین نبرند؟

 

پاسخ:

 

اول: معجزه به معنای خرق عادت است یعنی امری که خلاف عادت و امور ظاهری اتفاق بیافتد و اگر قرار باشد همیشه خرق عادتی اتفاق بیافتد تبدیل به امری عادی شده که دیگر معجزه نخواهد بود.

 

دوم: معجزه فقط در زمان هایی اتفاق می افتد که وجود آن ضروری و باعث هدایت انسان ها یا برای اتمام حجت باشد.

 

سوم: نباید حادثه عاشورا را با ماجرای متوکل ملعون مقایسه کرد چرا که در روز عاشورا امام حسین(ع) در مقامی است که میخواهد همه هستی اش را برای احیای دین در راه خدا بدهد حتی استخوان هایش را هم در این راه می دهد تا بلکه مسلمانان از خواب غفلت بیدار شوند بنابراین اگر اسب ها بر بدن نازنین او نتازند خلاف آن چیزی خواهد بود که حضرت سید الشهدا میخواستند.

اما در ماجرای متوکل که دستور داد قبر شریف را شخم بزنند، در اینجا دشمن در صدد از بین بردن آثار امام حسین(ع) است که پس از سال های زیادی دشمن گمان میکرد وقت آن رسیده او را برای همیشه محو کند، ولی با این معجزه که گاوها باز ایستادند و قبر شریف را شخم نزدند یکبار دیگر بر همگان ثابت شد که حسین(ع) زنده است و هرگز محو نخواهد شد و مردمانی که خود امام را ندیده بودند و بر اثر تبلیغات سوء دشمنان اهل بیت(ع) معرفتشان به امام به حداقل رسیده بود با این معجزه الهی بیدار شده و به حقیقت و فضیلت امام پی بردند.

 

چهارم: مردم کوفه شناخت کافی از امام(ع) داشتند و به اندازه کافی از او و اهل بیت(ع) معجزه دیده بودند ولی با این وجود اقدام به کشتن امام کردند که در این بستر وجود معجزه ای دیگر از امام کار بیهوده ای بود چون تاثیری در هدایت مردم نداشت بلکه چه بسا نتیجه عکس میداد برخلاف مردم زمان متوکل که خود امام را ندیده بودند و وجود چنین معجزه ای میتوانست تاثیر زیادی در شناخت امام داشته باشد.

 

بنابراین این مسئله ارتباطی به خوش فهمی اسب یا گاو و اموری از این قبیل ندارد بلکه معجزه ای از معجزات الهی بود که شرایط عاشورا اقتضای آن را نداشته چه اسب باشد و چه گاو بر بدن مبارک امام می تاخت ولی در ماجرای متوکل شرایط وجود اینچنین معجزه ای فراهم بود چه اسب باشد و چه گاو هیچکدام قبر شریف را شخم نمیزد.

 

??#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:35 عصر

شبهه 59

 

این همه دعا و زیارت و داستان های تاریخی را چگونه مسلمانان ثبت و ضبط کرده اند؟ مگر آن زمان میشد همه این نوشته ها را بر روی سنگ بنویسند علاوه بر اینکه این همه سنگ را چطور میخواستند حمل و نقل کنند؟!!! پس معلوم هست این ها را مسلمانان بعدا برای فریب عوام از خودشون ساخته اند!

 

پاسخ:

اول: از نحوه سوال کردن پیداست که شما هیچ گونه آشنایی با فرهنگ و تمدن صدر اسلام ندارید.

 

دوم: کاربرد فراوان نام های ابزار آموزشی در قرآن همانند کتاب، قلم، رق و مداد نشان می دهد که اعراب صدر اسلام با این ابزارها آشنا بوده اند.

سوم: بر اساس نقل های معتبر تاریخی برخی از این نوشته افزارها عبارت بودند از: 

1-عُسُب یعنی شاخه‌های پهن و محکم و بی برگ درخت خرما. طبق نقل های معتبر زید بن ثابت یکی از کاتبان پیامبر اکرم (ص) قرآن را با این نوشت افزار نوشته بود.

2_سنگ سفید نازک

 3_تکه های پوست

4_تکه های چرم

5_ پارچه های ابریشمی

6_ صُحُف که همان برگه های خاصی برای نوشتن بودند

7_قرطاس یا همان صحیفه و کاغذ

8چوب های مخصوص

9_دوات و مرکب

 

از همه مهمتر اینکه مسلمانان هرچند با شیوه ساختن کاغذ آشنا نبودند اما از بلاد دیگر کاغذ به وفور وارد می‌شد و اعراب و مسلمانان کاملاً با کاغذ آشنا بودند.

ابن ندیم درباره پیشینه تاریخی کاغذ می گوید نخستین بار مصریان آن را از نی خاصی که در آب می روید ساختند و اولین کسی که آن را به عمل آورد یوسف نبی بود.

درباره کاغذ چینی و چگونگی ورود آن به جهان اسلام نیز نقل های معتبر تاریخی وجود دارد.

 

بنابراین نباید فرهنگ و تمدن صدر اسلام را همچون زندگی انسان های اولیه تصور کرد که فقط بر روی برخی سنگ ها و صخره ها اشکالی را ترسیم می کردند بلکه انواع و اقسام مختلف نوشت افزار در آن زمان موجود بوده و هزاران برابر این آیات و روایات و ادعیه و زیارات را میشد به وسیله آنها ثبت و ضبط کرد.

??#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:20 عصر

شبهه 58

 

اینکه گفته میشود امام زمان(عج) بعد از ظهور از قاتلان اهل بیت(ع) انتقام میگیرد چگونه ممکن هست چون خود قاتلان که از دنیا رفته اند و اگر انتقام از نسل آنان بگیرد که آنها گناهی مرتکب نشده اند؟!!

 

پاسخ:

طبق عقاید ما شیعیان خداوند متعال به جای مجرم، فرد دیگری را مجازات نخواهد کرد.

اما اینکه قاتلان اهل بیت(ع) خیلی پیشتر از ظهور امام زمان(عج) از دنیا رفته اند، مانعی برای اجرای عدالت در مورد آنها نیست، چرا که خداود متعال همانطور که قدرت آفرینش آن ستمکاران را در زمان امامان گذشته داشته، توان باز آفرینی آنها در زمان امام زمان(عج) را نیز دارد.

 

بدون شک انتقام خداوند از قاتلین اهل بیت (ع) در زمان امام زمان (عج) عجیب تر از زنده کردن انسانها در جهان دیگر نیست، پس همانطور که خداوند بدکاران را در دنیایی دیگر زنده می کند تا به سزای اعمال خود برسند می تواند بعضی از آنها را در همین دنیا مجددا زنده کند تا سزای بخش ناچیزی از اعمال خود را در این دنیا ببینند.

 

از اینرو حضرت انتقام از خود قاتلان خواهد گرفت ولی نه به این معنا که انتقام از قاتلان در حالی که مرده اند بگیرد، بلکه به اذن الهی آنها زنده خواهند شد و بعد از زنده شدن از آن ها انتقام خواهد گرفت.

 

ممکن است زنده شدن آنها برای برخی امری غیرقابل باور باشد که در اینباره باید گفت: شیعیان قائل به رجعت هستند یعنی خداوند متعال در زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) عده ای از شیعیان را که قبلا از دنیا رفته اند را زنده می کند تا امام زمان (عج) را یاری کنند همچنین برخی از دشمنان اهل بیت(ع) را زنده می کند تا از آنها انتقام بگیرد و این رجعت امر محالی نیست، بلکه آیات و روایات زیادی آن را اثبات می کنند همانطور که در امت های سابق نیز اتفاق افتاده است مثل زنده کردن برخی از بنی اسرائیل، زنده کردن عُزِیر نبی و زنده کردن مردگان به دست حضرت عیسی(ع).

 

بنابراین انتقام از قاتلان و برخی از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت امری قطعی بوده و جای تردیدی در آن نیست.

#محمدمهدی_فریدونی

 

eitaa.com/antishobhe313mmf

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم.  پاسخ دیگر این است: کسانی که با قاتلین اهل بیت علیهم السلام همفکر باشند و خط مشی انها یکی باشند از انها محسوب میشوند واین گروه های همفکر در زمان امام زمان علیه السلام موجود اند. و از انها انتقام گرفته می شود.

شاهد آن فلم تقتلون انبیاء الله من قبل است با اینکه آن افراد موجود از اهل کتاب و یهود در زمان پیامبر اسلام پیامبران را به شهادت نرسانده بودند و نسل های گذشته انها پیامبران را به شهادت رسانده بودند اما قرآن قتل را به انها نسبت می دهد و می فرماید پس چرا قبلا پیامبران الهی را می کشتید و دلیل این نسبت این است که  خط مشی  یکی است و آنهایی که از دنیا رفته اند و انهایی که در زمان امام زمان علیه السلام موجودند یک گروه محسوب میشوند.

مثال عرفی و جوان پسندش این است که پرسپولیسی‌ها برای کری خوانی به استقلالی‌ها می گویند شیش تایی ها با اینکه چند نسل از بازیکنان و طرفداران عوض شده و نسل قبلی 6 گل زده ولی تا سال ها و قرن ها تا زمانی که این دو تیم هستند این افتخار و آن شکست هست و تیم مقابل در صدد انتقام است و هر زمان استقلال  شش گل بزند انتقام گرفته است. از آن طرف استقلالی‌ها به جام هایی که گرفته اند افتخار میکنند با اینکه چندین بار تیم عوض شده و خیلی‌ها شان از دنیا رفته اند. بنابرین اینها همانها هستند.

قضیه جبهه حق و باطل هم اینگونه است.

سید مصطفی موسوی


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:19 عصر

شبهه 57

 

آیا علی(ع) زنان را ناقص العقل معرفی می کند؟

 

پاسخ:

اول: جز معصومین هیچکس از عقل کاملی برخوردار نیست، بلکه همه بشریت چه مرد و چه زن عقلشان ناقص است که به مرور زمان و با بهره گیری از ابزارهای مختلف شناخت، به سمت تکامل پیش میرود. و اینکه امام (ع) فرمودند: «زنان ناقص العقل اند» به این معنا نیست که پس عقل مردان کامل است و به اصطلاح نفی شیء اثبات ما عدا نمیکنه! همانطور که اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند!

 

دوم: عقل معانی و اقسام مختلفی دارد. امیر المومنین علی(ع) می فرمایند: «العقل عقلان؛ عقل الطبع و عقل التجربه». یعنی دو نوع عقل داریم، عقلی که در آفرینش انسان است و عقلی که با تجربه به دست می آید و در تفسیر ناقص العقل بودن زنان می فرماید: «چون شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد هست» از اینرو در اینجا عقل به معنای فهم نیست، زیرا در شهادت دادن معقولات تاثیری ندارند؛ چراکه شاهد آنچه را که دیده باید بیان کند و این ارتباطی به کم و زیادی عقل به معنای فهم ندارد، بلکه عقل در اینجا چه بسا به معنای عقل تجربی باشد؛ زیرا زنان در آن زمان در معاملات و شهادات تجربه کمتری نسبت به مردان داشته اند.

 

سوم: با مراجعه به قرآن کریم تا حدودی مطلب روشن تر میشود‌. خداوند می فرماید:

 فَإِن لَّمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى?... سوره بقره آیه 282

یعنی اگر دو تا مرد برای شهادت پیدا نشد پس یک مرد و دو زن کفایت می کند تا اگر یکی از زن ها فراموش کرد دیگری یادآوری کند.

باتوجه به این آیه میتوان گفت علت اینکه شهادت دو زن برابر با یک مرد است این است که بخاطر تفاوت های زن و مرد، زن ها در مباحث شهادت و امور مرتبط با آن بیشتر دچار فراموشی میشوند که شاید بخاطر این باشد که تجربه زنان در معاملات و شهادت کمتر است نه اینکه فهم زن ها ناقص باشد. البته شهادت دادن یک حق نیست تا کسی بگوید حقی از زن ها ضایع شده است بلکه یک تکلیفی است که خداوند بنابر دلایلی بر زنان آسان گرفته است. و از آنجا که عواطف و احساسات توسط عقل کنترل میشود و زنان نسبت به مردها نوعا از عواطف و احساسات قوی تری برخوردار هستند و مانند مردها نمی توانند آن را به طور کامل به کنترل خود در بیاورند از اینرو این تکلیف به دو تا زن سپرده شده است.

 

در پایان نباید غافل شویم که عده ای مثل فمنیسم ها با اغراض شخصی و بعضا با هدف سوء استفاده از زنان و برای رسیدن به مطامع هوس آلود خود، مدعی دفاع از حقوق زنان شده و به این بهانه پرچم مخالفت با بعضی از آموزه های مترقی اسلام برداشته اند؛ حال آنکه بر کسی پوشیده نیست که زن در دین مبین اسلام از جایگاه بسیار ویژه و ممتازی برخوردار است و با تحریف ظاهر برخی احکام و آموزه های دینی خللی به این جایگاه رفیع وارد نخواهد شد.

????#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:18 عصر

شبهه 56

 

چرا شورای نگهبان با سختگیری هرچه تمام تر افراد با سابقه را بدون دلیل رد میکند به گونه ای که فقط یک جناح دارای نامزد باشد؟!!!

 

پاسخ:

 

اول: تائید صلاحیت یا رد صلاحیت افراد، یک مسئله تخصصی است، اینکه ما اطلاع از علت رد صلاحیت شخصی نداشته باشیم دلیل بر این نیست که رد صلاحیت را بدون دلیل بدانیم، بلکه اعضای شورای نگهبان قطعا دارای اطلاعاتی هستند که ما نه به آن اطلاعات دسترسی داریم و نه بر فرض دسترسی داشتن تخصص لازم برای قضاوت کردن را داریم!

 

دوم: اعضای شورای نگهبان بر اساس قانون صلاحیت اشخاص را تائید یا رد میکنند، از اینرو بی دلیل دانستن آن قضاوتی بدور از انصاف است.

 

سوم: اینکه یک جناح خاص دارای افراد شاخصی نباشد که حداقل شرایط برای ریاست جمهوری را داشته باشند، اشکال از آن جناح است نه از شورای نگهبان، نه در قانون اساسی ذکر شده که حتما هر جناحی باید یک‌ کاندید آن احراز صلاحیت بشود و نه اساسا امر معقولی است، بلکه افرادی که صلاحیت لازم را دارند باید تائید شوند فارغ از اینکه وابسته به چه جناحی باشند و افرادی که صلاحیت لازم را ندارند باید رد صلاحیت شوند فارغ از اینکه وابسته به چه جناحی باشند.

 

چهارم: رد صلاحیت کسانی که سال ها در سطح کلان مدیریت کشور دارای مسئولیت بوده اند و بخاطر ضعف مدیریت یا سوء مدیریت آن ها جامعه با مشکلات زیادی از جمله بحران اقتصادی مواجهه شده است امر کاملا معقولی است.

 

ناگفته نماند دشمنان قسم خورده ی این نظام، بخاطر خط و مشی انقلابی و استکبار ستیزی شورای نگهبان کینه ی دیرینه ای با آن داشته و همواره در تخریب آن سنگ تمام گذاشته اند بنابراین لازم است همگان از تصمیمات شورای محترم نگهبان قاطعانه حمایت کنیم.

????#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:17 عصر

شبهه 55

 

آیا دین اسلام در زمان پیامبر(ص) کامل شده است و اگر کامل شده چه نیازی به امام معصوم داریم؟

 

پاسخ:

اول: دین اسلام در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) کامل شد خداوند در اینباره می فرماید:

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا...

امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمت را برای شما تمام کرده و راضی شدم که اسلام دین شما باشد... سوره مائده آیه 3

 

دوم: نکته قابل توجه این است که دین اسلام با تعیین امام و جانشینی پیامبر اسلام(ص) کامل شد و بدون تعیین جانشین دین ناقصی میشد چرا که جانشینی پیامبر اسلام(ص) مسئله بسیار بزرگ و خطیری است و بدون تعیین آن رسالت پیامبر تمام نمیشود و باید تکلیف آن توسط خود پیامبر روشن شود همانطور که طبق اجماع تمام علمای شیعه و اعتراف بسیاری از علمای سنی، این آیه شریفه در غدیر خم و هنگامی که رسول خدا، جانشینی امیر المومنین علیه السلام را برای همه اعلام کردند نازل شده است بنابراین امامت، خود از مهم ترین ارکان دین است که بدون آن اساسا دین کامل نمی شود.

 

 سوم: طبق آموزه های شیعی در هر مساله، خداوند حکمی مشخص دارد که رسول خدا از تمامی احکام به واسطه وحی آگاه بوده و امام بعد از خود را از آنها آگاه فرموده اما بنابر موانعی - از جمله نرسیدن زمان مناسب برای بیان حکم - افراد جامعه را از آنها آگاه نکرده  بلکه این کار را برعهده جانشینان خود نهاده است. بنابراین یکی از وظایف بسیار مهم امام بیان احکام در زمان مناسب است

روشن است که نبود امام باعث از بین رفتن این از دسته از احکام و طبیعتا ناقص شدن دین ، می شود.

 

چهارم: امامت در واقع رهبری و حاکمیت الهی و استمرار وظایف نبوت  - البته به جز دریافت  وحی الهی - است 

وظایفی همچون: تفسیر قرآن کریم، تشریح مقاصد دینی و کشف اسرار آن، تشکیل حکومت بر اساس احکام دین و اجرای بی کم و کاست آن احکام قضاوت و داوری میان مردم در هنگام اختلاف بین آنها، دفع شبهات و پاسخ به سوالات، محافظت از اصول و فروع دین در مقابل تحریف و دستبرد دشمنان.

 

ناگفته نماند از آنجایی که وظیفه امام حفظ شریعت است پس امام باید معصوم باشد.

??#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:12 عصر

شبهه 54

 

چرا تمام امامان از فرزندان امام علی هست؟چرا نسل به نسل این خلافت به ارث رسیده است؟ چرا امامت از نژاد های مختلف و رنگ های مختلف نیست که نخواد این اختلاف ها اتفاق بیفته؟چون در کل همه ی امام ها کلامشون یکی بوده و یک اسلام رو با در نظر گرفتن شرایط زمانی مختلف تبلیغ می‌کردند؟چرا همه باید عرب باشند؟

 

پاسخ:

اول: امام و پیامبر نماینده خدا در روز زمین اند و فقط خداوند حکیم میداند چه کسی شایستگی نمایندگی او را دارد و چه کسی بهتر میتواند این رسالت سنگین را انجام بدهد از اینرو در جواب کسانی که می گفتند چرا وحی به کسانی دیگر نازل نمی شود فرمودند: 

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَن نُّؤْمِنَ حَتَّى? نُؤْتَى? مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ... 

و چون آیه و معجزه ای به سوی آنان آید، مى  گویند: هرگز ایمان نمى آوریم تا نظیر آنچه به پیامبران خدا داده شده به ما هم داده شود. خدا داناتر است که مقام رسالت را در کجا قرار دهد... سوره انعام آیه 124

پس خداوند در پاسخ می فرماید من آگاه تر به این مسئله هستم و باتوجه به اهمیت این مسئله و خطیر بودن ما انسان ها قدرت ادراک آن را نداریم.

 

دوم: اینکه رسالت از نسلی به نسلی دیگر یا از شخصی به ذریه او منتقل شود مختص به ائمه معصومین(ع) نبوده بلکه این وراثت یکی از سنت های الهی بوده که در میان انبیا قبلی نیز موجود بوده است و اینطور نیست که فقط بخاطر این باشد که فرزند امام یا پیامبر قبلی باشد بلکه شخص خودش نیز این شایستکی را دارد همانطور که قرآن می فرماید: 

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى? آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ  

ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

بی تردید خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید 

فرزندانی که برخی از برخی دیگرند، و خدا شنوا و داناست. سوره آل عمران آیه 33 و 34

 

سوم: هر امتی در زمان های گذشته باتوجه به اوضاع اجتماعی، سیاسی و جغرافیایی دارای پیامبر خاص به خودشان بوده اند که این از سر لطفی بود که خداوند به آنها داشت ولی با وجود این لطف خداوند، این مسئله هم نه تنها باعث اتحاد نشد بلکه مورد سوء استفاده برخی قرار گرفته و باعث اختلاف نیز شده است مثل قوم موسی(ع) و عیسی(ع) و اما پیامبر آخر الزمان که برای همه جهانیان مبعوث میشود به ناچار باید از یکی از این اقوام باشد که خداوند او را از اقوام عرب برگزید ولی قومیت هیچگاه موجب برتری و نزدیکی به خداوند نیست بلکه ملاک برتری همان تقواست همانگونه که فرمود: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ یعنی بی تردید گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. سوره حجرات آیه 13

 

بنابراین نه از قوم عرب بودن و نه موروثی بودن هیچکدام دلیل معقولی برای رد بر اهل بیت عصمت و طهارت نمیشود بلکه اینها تنها بهانه ای برای بهانه جویان و معاندین است وگرنه خداوند تبارک و تعالی خود آگاه تر است که رسالت خویش را چگونه و به چه کسانی بدهد.

#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:10 عصر

شبهه 53

 

چرا اسلام دین حزن و اندوه است و ما طبق آموزه های آن مدام باید بترسیم و گریه کنیم؟

 

پاسخ:

 

اول: گریه در برابر خداوند ناشی از شناخت عظمت اوست، وقتی خدا را بشناسی این گریه و ناله لذت بخش است، چون انسان دلتنگ معشوق می شود و با این گریه احساس آرامش می کند که در تربیت روحی بسیار مفید است، زیرا انسان برای کسی گریه میکند که دوستش دارد پس تلاش می کند مثل او باشد همچنین وقتی متوجه تشویق دین اسلام به گریه در برابر عظمت پروردگارش میشود برای به دست آوردن این اشک به ناچار به دنبال شناخت پروردگارش می رود.

 

دوم: اینکه گفته میشود اسلام دین حزن و اندوه است و مدام ما را به گریه کردن دعوت کرده است برداشتی ناقص از دین است زیرا اولا: اسلام به شادی و نشاط نیز تشویق کرده همانطور که به گریه کردن نیز سفارش کرده چرا که روح انسان به ایندو نیازمند است

ثانیا: تنها دینی می تواند ادعای کامل بودن داشته باشد که واقع بینانه تمام روحیات و خصایص انسان را به رسمیت بشناسد و برای آنها احکامی مناسب صادر کند غم و اندوه و طبعا گریه کردن همگی از خصوصیات و حالات ویژه انسان هستند که تاثیر بسیار مهمی در زندگی وی می گزارند پس توجه به این حالات نه تنها نقطه ضعفی در دین مبین اسلام نیست، بلکه نشان دهنده کمال و همه جانبه بودن این دین است. اسلام به عنوان دینی کامل، هزاران برنامه و راهکار و حکم ارایه نموده و از این طریق تمام جوانب حیات دنیوی و اخروی انسان را پوشش داده است، طبیعی است که گریه کردن و حزن و اندوه تنها بخشی از این برنامه هاست از اینرو توصیف کردن اسلام به عنوان دین حزن و اندوه حرفی نا صواب است.

 

سوم: گریه همیشه نشانه ضعف، ناتوانی و عجز نیست، مثل گریه پیامبران و انبیا الهی که شجاع ترین انسان ها بودند بلکه این گریه شجاعت آفرین است، زیرا وقتی انسان به عظمت و قدرت الهی پی برد و او را حامی خود احساس کرد دیگر از هیچ کسی نخواهد ترسید.

 

چهارم: غم و اندوه های اخروی به هیچ وجه همانند غم ها و اندوه های دنیوی عامل و نشانه افسردگی نیستند بلکه عواملی قوی هستند که انسان را نسبت به انجام اعمال صالح قوی و نیرومند و نسبت به اعمال زشت و زیان رسان بی انگیزه و سست می کنند طبیعی است که انسان وقتی از یک طرف عذاب جهنم را  _ که نتیجه اعمالش است _ تصور می‌کند و از طرفی دیگر گناهانش را تصور می کند خود به خود احساس خسارت می کند احساس باختن می‌کند پس گریه میکند مثل پهلوانی که در کشتی گرفتن کشتی را می بازد و گریه می‌کند اما گریه او به خاطر ترس نیست بخاطر احساس باختنی است که خودش را مقصر می داند و با گریه آرام میشود و از این پس تلاش خود را بیشتر میکند.

 

در پایان یادآوری میکنیم که متخصصین روانشناس برای گریه کردن فوائدی را اثبات کرده اند و آن را برای روح انسان امری ضروری دانسته اند.

????#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:9 عصر

شبهه 52

 

حالا که درصد مشارکت مردم زیر 50 درصد شده است پس چرا از حکومت کنار نمی کشید تا نظام سیاسی بر طبق خواسته مردم تغییر کند؟

 

پاسخ:

 اول: در نظام مقدس جمهوری اسلامی همواره بیشترین درصد مشارکت در انتخابات را نسبت به سایر کشورها داشته است و اما انتخابات مجلس یازدهم به خاطر برخی مشکلات از جمله کرونا میزان مشارکت کمتر از 50 درصد شد. اگر مشارکت بالای 50 درصد به معنای مقبولیت نظام هست پس چرا در گذشته که مشارکت حتی در مواردی بالای 80 درصد بود باز هم شما مخالفت میکردید؟!!!

 

دوم: مشارکت در انتخابات دلیل بر مقبولیت نظام سیاسی هست اما عدم مشارکت ملازم با عدم مقبولیت نیست، زیرا عدم مشارکت اعم از عدم مقبولیت است، چراکه برخی به دلیل موانع ای نمی توانند شرکت کنند مثل بیماری، مسافرت، یا به بهانه اینکه بقیه شرکت میکنند و نیازی به ما نیست و یا برخی نامزدها را قبول ندارند نه نظام سیاسی را و گرنه شرکت می‌کردند و برخی نیز به دلیل بی تفاوتی شرکت نمی کنند نه به خاطر اینکه خواهان تغییر نظام سیاسی باشند و به اصطلاح دلیل شما اعم از مدعا است.

 

سوم: مشارکت زیر 50 درصد مردم لطمه‌ای به اصل نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی نمی زند شاهد این مطلب آن است که در خیلی از نظام های سیاسی دیگر کشورهای جهان که مبتنی بر دموکراسی است ده ها سال است که مشارکت مردم کمتر از 50 درصد حتی در مواردی بسیار پایین تر از آن بوده ولی هرگز آن نظام سیاسی تغییر پیدا نکرده است و نمی کند.

 

چهارم: برفرض که بخواهیم نظام سیاسی را تغییر بدهیم در این صورت هزینه های بر جامعه متحمل می شود از جمله: رواج هرج و مرج، مشکلات امنیتی، تجزیه طلبی، بیکاری، خلل در خدمات اجتماعی، بهداشتی، هجوم کشورهای بیگانه به کشور و مشکلاتی از این قبیل ضمن اینکه باز هم نظام سیاسی جدید از دو حالت خارج نیست یا مبتنی بر دیکتاتوری است که تالی فاسدهای آن به مراتب بیشتر است و یا مبتنی بر دموکراسی است که در این صورت باز فرقی با نظام سیاسی قبلی پیدا نکرده است پس تغییر به خاطر مشارکت پایین عملاً یا بیهوده است یا اوضاع را بدتر میکند.

 

پنجم: مشروعیت حکومت اسلامی از طرف خداوند و مقبولیت آن از طرف مردم است از اینرو اگر برفرض که بخاطر برخی مشکلات که از ناحیه دشمنان خارجی و داخلی بوجود آمده است، مقبولیت نظام زیر سوال برود ولی مشروعیت الهی آن زیر سوال نمی رود و همچنان مشروعیت باقی است، بنابراین در این فرض باید مردم را نسبت به مسئولیتی که در قبال آن دارند متوجه کرد تا همچنان به بقا حکومت اسلامی به عنوان یک وظیفه شرعی کمک کنند آنگونه که در تحقق آن نقش داشته اند.

 

در پایان یادآوری می کنیم که مشارکت پایین نه تنها مشکلات را حل نمی کند بلکه مشکلات را بیشتر نیز می‌کند پس تنها گزینه پیش روی ما، مشارکت حداکثری در انتخابات است تا با اتحاد و همدلی بر مشکلات غلبه کنیم ان شاءالله.

????#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:8 عصر

شبهه 51

 

پیغمبر جاسوس ها را آزاد میکرد و حتی به آنها هدیه هم میداد چرا شما جاسوس ها را اعدام میکنید؟

 

پاسخ:

 

اول: از نظر فقهای اسلام جاسوسی برای دشمنان اسلام قطعا حرام وگناه بزرگی است و در حرمت و گناه بودن آن تردیدی نیست چرا که آثار بسیار مخربی برای اسلام و جامعه اسلامی دارد.

 

دوم: علاوه بر این کدام عقل سلیمی می پذیرد که گفته شود جاسوسی که به مراکز حساس نفوذ کرده و به واسطه جاسوسی لطمات سنگین و بعضا جبران ناپذیری به کشور وارد کرده بدون هیچ مجازاتی رها شود؟ چگونه ممکن است پیامبر اسلام بر خلاف ضرورت عقلی عمل کند و به جاسوس ها پس از دستگیری هدیه نیز بدهد؟ اگر اینگونه باشد که همه مشرکین و منافقین علیه اسلام جاسوسی میکردند و از پیامبر هدیه دریافت میکردند!!!

 

سوم: در صدر اسلام سیره رسول خدا بر اساس مدارا بوده، چرا که اسلام هنوز استقرار نیافته بود و البته مجازات نکردن فقط منحصر به جاسوس نبوده بلکه رسول خدا از باب تالیف قلوب سران مشرکین و منافقین مدینه و حتی کسانی که در صدد قتل آن حضرت بودند را نیز مجازات نکردند!

شاهد بر این سخن که البته خودش به تنهایی دلیلی کافی و بسیار قوی بر ابطال شبهه مطرح شده می باشد این است که:

بر اساس منابع تاریخی امام علی(ع) و امام حسن(ع) با جاسوس ها به شدت برخورد میکردند و با توجه به لطمه ای که زده بودند آنها را مجازات میکردند همانطور که پس از شهادت امیر المومنین علی(ع) معاویه دو جاسوس را به کوفه و بصر فرستاد که امام حسن(ع) آندو را دستگیر و سپس اعدام کرد و این دلالت دارد که شرایط سیاسی و اجتماعی و‌مسائلی دیگر نیز در حکم جاسوس دخیل هستند و شرایط آنها با شرایط پیامبر(ص) کاملا متفاوت بوده است، و پیداست که حکم اعدام برای جاسوس هست هرچند در زمان پیامبر(ص) موردی با این شرایط رخ نداد یا بنا به مصالحی پیامبر(ص) آن را اجرا نکرد ولی با وجود شرایط امام حسن(ع) آن را اجرا کرد و چه پیامبر و چه امام حسن هر دو معصوم و پیراسته از خطا هستند و رفتارشان مطابق خواست و دستور الهی است.

 

چهارم: اینکه گفته شد پیامبر اسلام(ص) به یک جاسوس هدیه داد که گویا بعد از جاسوسی کردنش این اتفاق افتاده  به هیچ وجه صحیح نیست بلکه هدیه دادن قبل از جاسوسی بوده و ماجرا از این قرار است که زنی از مکه به مدینه پناه آورد و پیامبر رحمت دستور داد لباس و آنچه مورد نیاز اوست به او بدهند و بعدها این زن از شخصی به نام حاطب ابن ابی بلتعه مبلغی را دریافت کرد تاگزارشی را به دست مشرکان مکه برساند ولی قبل از اینکه گزارش او به مشرکان مکه برسد دستگیر شد و لطمه ای به نظام اسلامی پیامبر وارد نشد، پس آنچه در متن شبهه آمده به هیچ وجه درست نیست آنهم در شرایطی که وقتی آن زن از تحویل دادن متن گزارش امتناع کرد علی(ع) او را تهدید کرد که اگر تحویل ندهد گردن او را خواهد زد سپس او نامه را تحویل امیرالمومنین(ع) داد.

 

پنجم: نمیتوان حکم کلی برای همه جاسوس ها در نظر گرفت بلکه جاسوسی مراتبی دارد و بسته به نوع صدمه ای که بر کشور اسلامی وارد کرده است متفاوت خواهد بود، از حبس های کوتاه مدت و جریمه گرفته تا اعدام میتواند متغییر باشد، مثلا ممکن است در موردی جاسوسی به مرتبه محاربه برسد یا در اثر جاسوسی شخصی، افراد بی گناهی کشته شوند که قطعا جرم بسیار سنگینی است و باید اشد مجازات برای آن در نظر گرفته شود.

 

در پایان باید به این نکته توجه داشت که منافع استعمارگران و دست نشانده های آن ها در این است که با تحریف تاریخ و سیره پیامبر(ص) بحث مماشات با جاسوس ها را تئوریزه کنند تا به اهداف مورد نظر خود برسند اما قطعا نظام اسلامی تحت تاثیر تحریف ها قرار نخواهد گرفت و بدون مماشات قاطعانه با کسانی که با جاسوسی امنیت ملی ما را هدف قرار داده اند برخورد خواهد کرد

 

????#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf


   1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ