هر چه بيني جز هوا آن دين بود بر جان نشان
هر چه بيني جزخدا آن بت بود درهم شکن
چون برون رفت ازتوحرص آنگه درآيدبرتودين
چون در آيد بر تودين آنگه برون شد اهرمن
با دوقبله در توحيد نتوان رفت راست
يا رضاي دوست بايد يا هواي خويشتن
سوي آن حضرت نپويد هيچ دل با آرزو
با چنين گلرخ نخسبد هيچ کس با پيرهن
گرد قرآن گرد زيرا هر که در قرآن گريخت
آن جهان رست ازعقوبت اين جهان جست از فتن