سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در تو دو صفت است که خداوند آنها را دوست دارد: بردباری و تأنّی [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به مردی فرمود ـ]
 
پنج شنبه 88 اردیبهشت 3 , ساعت 12:13 عصر

 

-مهمترین معادن حاجی آباد معدن باریت می باشد که سالهاست از فعالیت آن می گذرد. سنگ باریت دومین کانی سنگین میبا شد ودر دیواره چاههای نفت برای استخراج این طلای سیاه کاربرد دارد.

-سرزمین این روستا دربر دارنده انواع معادن است معدن خدا بیامرز غضنفر که شنیدم فروخته شده از سنگهای تزیینی  مرغوب است که چند سالی فعال بود.

-معدن اشرفا که فکر می کنم گل کاشی باشد سومین معدن فعال روستا بود یاهست(البته معدن گل کاشی به ثبت داده شده سراغ دارم)

-از نمونه سنگ هایی که خودم نمونه ان را داشتم  بلور زیبای کوارتز است که عقیق ازهمین خوانواده میباشد.

-شنیده ام  معدن آزبست یا همان نخ نسوز که در لباسهای آتش نشانی کاربرد دارد (البته نمونه آن را در روستا دیدم) در کوه غول ثبت داده شده!

-سنگ هایی که که ارزش تاریخ نگاری دارد مانند باد ساب ویا حتی فسیل هایی زیبا از صدف های دریایی را در بیابان های حاجی آباد زرین می توانیید پیدا کنید(نمونه هایی از آنها را در کلکسیون سنگم در دوران راهنمایی ودبیرستان داشتم )

-ازسنگهایی که از حاجی آباد به دستم رسیده بود کنگلومرا (نوعی سنگ ملات دار)بود که باز برای تشخیص بافت زمین شناسی مناطق کمک خوبی است.

-شنیده ام  سالها پیش معدن زغال سنگ هم دراطراف حاجی آباد فعال بوده .

-نقاطی هم وجود دارد که قبلا از ان نمک برمی داشتند جهت مصارف خانگی                                                                                                                         -معدن طلای حاجی آباد هم بین معلمهای ما در اردکان معروف بود والبته اشنایانی که ان را دیده وسعی کرده بودند با شستشو کمی استخراج کنند را سراغ دارم.

اینها بضاعت مزجات من بود اگر کسی در این مورد دارد ما را بی بهره نگذارد.

اطلاعات در خواستی:تعداد شاغلین در معدن باریت ؟اطلاعاتی پیرامون معدن اشرفا ؟ زغال سنگ ؟ محل استخراج نمک؟و.....

 


چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 , ساعت 10:29 عصر

شکر نعمت نعمتت افزون کند ....

دیروزقعله:

-آب,برق, امنیت, بهداشت ,ارتباط وارتباطات نامناسبی داشتیم

-وضعیت فرهنگی -معیشتی  وبهداشتی ما چندان مناسب نبود وبه خاطر بعد مسافت وبن بست جاده ای از بسیاری از امکانات محروم بودیم.

-از رسانه ها ومخصوصا رسانه ملی بهره چندانی نداشتیم.

امروزقعله:

-آب, برق, تلفن,  پست و پست بانک  ما که نیاز به توصیف ندارد ودرسایه وضعیت مطلوب برق ومخابرات مشکل ارتباطات ما تاحد قابل قبولی حل شده است وضعیت بهداشتی ما قابل مقایسه با قبل نیست قعله ی دیروزما حالا به شهرکی کوچک با کوچه های آسفالت  تبدیل شده  که خیابان کوچکش با پیاده رو سنگ فرش شده ,چشم  میهمانان کویر  را نوازش می دهد.  

-امروز آنقدر فراوانی نعمت است که  حتی گوسفندان قعله هم سهمیه آرد گندم مرغوب دارند.

-این روزها  رفت وامد به اردکان اسان است جوری  که حاج الله داد  مجبور شد بفروشد.

- کانون قرآن وبسیج کار فرهنگی می کنند وکتابخانه ای که با کتابهایش  دو  تایی با هم خاک می خورندو...

 

با این همه آیا شایسته نیست در کنار این همه نالیدن کمی هم شکر گزار باشیم؟!!!


چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 , ساعت 10:26 عصر

به نام خدا

سلام  "  دوستان حاجی ابادی حتما برای تفریح به انبار کوه زرد رفته اند. انباری که تقریبا تمام طول سال آب دارد وجای تفریحی خوبی هم هست ,خدا خلیلی را رحمت کند که این را برای خودش به یادگار گذاشت.

اینها مقدمه بودبرای یک پیشنهاد به کسانی که منابعی دراختیاردارند ومی خواهند چیزی از خود به یادگار بگذارند مخصوصا دهیاری حاجی آباد"   ایام نوروز دیده اید که سر انبارچقدر شلوغ است, در حالی که مکانهای مناسب دیگری هم هست که می شود چنین انباری, کوچکتر یا بزرگتر ساخت, که هم خدمتی است به خلق الله و  هم باقیات الصالحاتی برای بانیان .

ای که دستت می رسد کاری بکن          پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار


چهارشنبه 88 اردیبهشت 2 , ساعت 10:0 عصر

دَرغَسِّ زد وَ زیرِِ چراغ ،غَرَََّسِ کرد شرِّس نفتاش رخت

این یک جمله قدیمی روستای حاجی آبادزرین بود یعنی ناگهان زیر چراغ زد صدای غرشی از ان بر خواست وناگهان نفتهای درونش سرازیر شد وریخت.

چند کلمه دیگر راهم ملاحظه کنید:

ببُّو =علامت تعجب

شترق=القای معنای شکستن چیزی

گرومبس=القای معنای افتادن وافعال مشابه

پدر بابو درپدر بابو =جد اندر جد

یه برّ،یه بیله،اووّه=تعداد زیاد(همراه با تعجب)

پلته=فتیله

گرده=قلوه

ورجی=با عجله بلند شو

آله=نصف

جزغاله=از شدت سوختگی  مانند زغال شده

 پرتوکرد=پرتاب کرد

وردو زن=بدو

بعضی کلمات ریشه دارهم هستند که به مرور زمان تغییر کرده اند،

 مثل:

مُزبق:مطبخ(محل پخت و پز)

مشغلذمه: مشغول الذمه

شما هم می توانید به این لیست بیفزایید !!!


جمعه 88 فروردین 21 , ساعت 11:8 صبح

زوزو

تعطیلات عیدامسال هم خاطره شد شاید شماهم مثل من به روستا سری زدید ودیدار تازه کردید .

ویا حتما دریادواره شهدا شرکت کردید ویا درجام یادواره تیم دادید یاحداقل سری به مدرسه پائین زدیدویا اینکه پشت مدرسه زوزو بازی کردید اسم کتابیش چی بود ؟کبدی ؟حالا هر چی.

راستی پیاده روی خانوادگی هم پرشور برگزارشد .کوه وسنگاب ودریا وبیابان هم سرجای خود محفوظ بود.

اما نکته قابل توجه توی همه این برنامه ها حضور رفقایی بود که سالها به قول معروف ازمیادین دور بودند .بعضی ها شاید 14-15سال بود که زوزو بازی نکرده بودند. کار و بار و زن و زندگی حال وهِنگی براشون نذاشته بود .معلوم بود خسته شدن . معلوم بود قانع نشدن ،برگشتن به خاطرات شیرین کودکی ،شاید کمی عقده دل وا بشه. ولی رفقا آیا اینها ما را قانع میکنه؟ شک نکنید که نه. مشکل اصلی من وامثال من یه چیز دیگه است  واون مارا قانع میکنه نه خونه وماشین وپول و زن وبچه وتفریح ودشت وبیابون( اگر چه همه اینها خواه ناخواه در زندگی ما حضور دارند وتاحدودی لازم اند) چون ما مال اینها نیستیم، اینها مال ماهستند. ما مرغ باغملکوتیم  از عالم خاک نیستیم.اگه با من موافقید  بیائید یه فکری برا خودمون برداریم.

ویادمون نره:

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم      سرزنش ها گر کند خوار مغیلان غم مخور


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ