بسم الله الرّحمن الرّحیم
پس از تدریس مجازی اشکال سوم شیخ بر فاضل نراقی در استصحاب زمانیات گفته شد.
اگر چه بود طولانی و سنگین خودت دیدی نبود چاره به جز این
اگر متنش کم و مطلب زیاد است برای چشم تو مثل پیاز است
به گوشت هندزفری، چشمت پر از اشک به کارتن خواب نالان می بری رشک
عزیزم غر نزن! تقریر بفرست بیان متن درس؛ نه لیست و فهرست
« الا یا ایها الطلاب ناشی» علیکم بالمتون، هم بالحواشی
قدیمها گفته اند: لا بالحواشی نه حالا که شدیم اهل حواشی
« عزیزان قدر یکدیگر بدانید» مدیر و مدرسه از خود مرانید
به آموزش به تهذیب و به اجرا به استاد و پژوهش یا به هر جا
رسیدی گفته ای درسا زیاده و یا فرصت کم و صوتا خرابه
مجازی بود می گفتی حضوری حضوری شد نرفتی جز به زوری
بیا این آخر ترمی حذر کن از این یکدندگی قدری گذر کن
بیا با ما به از این باش؛ تا کی؟ به خود جنگ و به ما جنگ و به او...هی!!
عزیزم فرصتت کم؛ کار بسیار جهانی چشم در ره؛ ما گرفتار
گرفتار شک و وهم و خیالیم اسیر شهوت و حرص محالیم
بیا گندم به جای جو بکاریم بیا با هم جهانی نو بسازیم
بیا جانم بیا فکر دگر کن بیا زاسودگی صرف نظر کن ??س.م. موسوی
www.ghalh.parsiblog.com
بسم الله الرّحمن الرّحیم
می گفتند ما انتظار مرگ محمد را می کشیم. آیه آمد: گیریم تو از دنیا رفتی. آیا قرار است آنها در دنیا جاویدان بمانند. ( أفإن متّ فهم الخالدون. انبیاء34)
می گفتند: منتظریم حوادث روزگار او را زمین بزند. ( نتربص به ریب المنون 30 طور)
جواب آمد : بگو منتظر باشید من هم با شما انتظار می کشم. ( قل تربصوا فانی معکم من المتربصین. 31 طور).
این تحلیل و تدبیرشان از روی عقل واندیشه است یا ازسر طغیان و سرکشی؟(أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُون. طور32)
یکی نیست بگوید: مرد ناحسابی! تو به فکر خودت باش! سنی از تو گذشته! آرزوی مردن دیگران را کردن، دردی از تو دوا می کند آخر؟!!
اگر جایی برای تو در هرم قدرت باز نشد؛ همپیاله هایت سالهاست سر این سفره نشستند و مردم را به خاک سیاه نشاندند. می شناسی که؟! مرکز تحقیقات استراتژیک!! پس نگو که اگر کار ها به دست ما بیفتد همه چیز گل و بلبل می شود که دیگر حنایت رنگ ندارد.
ببخشید!.... گفتم مردم.. فراموش کردم که مردم تو هستی نه مردم!
زمانی بیست و چند میلیون آدم شناسنامه دار، مردم نبودند آن چند صد نفر یا چند هزار تایی که گوششان به دهان امثال شما بود فقط مردم بودند.
یادم نبود اینهایی که صبح تا شب دنبال یک لقمه نان حلال اند و چوب وطن فروشی امثالتان را می خورند، مردم نیستند.
چوب امثال شما روشنفکر نماهایی که نان و جان مردم را وجه المصالحه ی عقده گشایی تان کردید و جاده صاف کن ترور و تحریم شدید. که چرا شما را در هرم قدرت جای نداده اند.
ببخشید ! حواسم نبود! آیه ی قرآن نوشتم. چه کاری است؟! اول باید سوال می کردم. شاید در مورد قرآن حرف جدیدی به خاطر مبارک رسیده باشد. بالاخره شما روشنفکرید باید حرف های شاذ بزنید. وگرنه به شما نمی گویند نواندیش دینی. شاید با اصول هرمونتیک که سراغ این آیات برویم، اتفاقا خودمان را نقض کنیم.
خوب است لا اقل این روزها عمامه ات را برداشته ای. این شاید درست ترین کاری باشد که انجام داده ای.
آقای سواد! مسالتن:
چطور می شود که مخالف شما _ هر که می خواهد باشد _ بی سواد هست؛ استبداد هست؛ پرادبار هست، حکومتی هست و... ولی هم رای شما فرهیخته است و مردمی و باسواد و...؟!
بگذریم. مهم نیست. خاطرت را نرنجانم.
اصل حالتان چطور است؟ دموکراسی خوب است؟! از حقوق بشر چه خبر؟!
ما که این دورهاییم از جایی خبر نداریم. شما که دورهامید بگویید. از احوال حضرت دموکراسی خبر دارید؟! اعلی حضرت همایون حقوق بشر چه می کند؟
شنیده ام می گویند: تقلب شده. گسترده ترین تقلب تاریخ. همه مردم می گویند ترامپ! اما یک نفر می گوید بایدن.
می گویند جان سیاهان ارزشی ندارد. سیاهان را می کشند. مثل آب خوردن!
نکند خدای ناکرده کرونا گرفته اند این دوبزرگوار. آخر می گویند نفس هاشان به شماره افتاده. دموکراسی امریکایی وتقلب! مهد دموکراسی و تسویه حساب خیابانی! زادگاه حقوق بشر و شهروندان درجه چندم! بچه های در قفس!
اصلن ولش کن. عریضه را تمام کنم. عارضم که... اینجا که آبی برایت گرم نشد. لا اقل آنجا در قاعده هرم قدرت، سفت کلاهت را بچسب. دلارهای عمو ترامپ و دایی بایدن مزه می دهد.
س.م.موسوی
#کدیور
#آیت_الله_یزدی
www.ghalh.parsiblog.com