سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خنده زیاد برحذر باش که دل را می میراند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 100 شهریور 2 , ساعت 12:13 صبح

شبهه 43

 

من خانومی هستم که سال های زیادی عبادت کردم و انواع و اقسام ذکر و اعمال سیر و سلوک را انجام دادم ولی آخرش به پوچی رسیدم و فهمیدم خدا دوست داشته دیگران او را تمجید کنند و ازش تعریف کنند بخاطر همین ما را خلق کرده تا با عبادت همیشه از او تعریف کنیم!!!

می گویند عبادت بخاطر مصلحت خود انسان است خب همین مصلحت را هم خدا داده است پس چرا مصلحت را در عدم عبادت قرار نداد؟

 

پاسخ:

اول: برنامه سیر سلوک تنها زیر نظر یک استاد واقعی اهل سیر و سلوک، انسان را به کمال می رساند و گرنه چه بسا نتیجه عکس بدهد.

 

دوم:خداوند غنی مطلق است و هیچ گونه نیازی در او قابل تصور نیست تا نیازمند به تعریف و تمجید مخلوق ضعیفی مثل انسان باشد.

 

سوم: عبادت ذاتی مخلوق است و اینگونه نیست که خداوند اول انسان را خلق کند بعد مصلحت عبادت را به او ببخشد، بلکه همین که اصل وجود انسان را خلق کرد گرایش به پرستش نیز ذاتی اوست بدون اینکه نیاز به خلقت جدیدی برای او باشد.

برای توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید: 

چرا دیوار خیس است؟ بخاطر آب یعنی خیسی آن از طرف آب بوجود آمده است، همچنین چرا لباس خیس است؟ بخاطر آبی که به آن رسیده. ولی خود آب چرا خیس است؟ دیگر دلیل نمی خواهد چون خیسی ذاتی آب است و اینگونه نیست که خداوند اول آب را بیافریند سپس به آن خیسی بدهد بلکه خلقت خود آب مساوی است با خیس بودن.

با این مثال می گوئیم: گرایش به عبادت و پرستش ذاتی انسان است و اصلا انسان بدون گرایش به پرستش، قابل تصور نیست _همانطور که تصور آب بدون خیس بودن قابل تصور نیست_ زیرا خاصیت هر مخلوقی این است که از خالقش تشکر کند و تشکر همان عبادت است.

از اینرو همانطور که در پاسخ به شبهات قبلی عرض کردیم انسان موجودی است که صلاحیت وجود را دارد و خداوند نیز بخشنده بوده و هرگونه بخل از ساحت مقدس او بدور است پس انسان را خلق می کند و لازمه ی ذاتی این انسان مخلوق، تشکر کردن از خالقش است؛ زیرا ذاتا هر مخلوقی گرایش به تشکر کردن و تمجید کردن از خالقش را دارد و این گرایشی فطری است که همه انسان ها با علم حضوری و وجدانی این گرایش فطری را درک می کنند.

 

چهارم: و اما آیه « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» برداشت شما از این آیه تام نیست، زیرا لام در لیعبدون را به معنای غرض گرفته اید و اینگونه تفسیر کرده اید که خداوند نیازمند به عبادت بندگانش است حال آنکه اگر لام برای غرض باشد ملازمه ای با نیازمندی خالق به این خلقت ندارد بلکه خداوند انسان را خلق کرد تا با عبادت به خود انسان نفعی برساند بلکه چه بسا بگوئیم لام برای عاقبت است یعنی عاقبت این خلقت این شد که انسان گرایش به پرستش خداوند و خالق خود را دارد به این معنا که اصل گرایش به عبادت ذاتی و جزء جدایی ناپذیر اوست.

 

با این توضیحات روشن میشود که میل به پرستش ذاتی انسان بوده و اگر خداوند میل به عدم عبادت را در او قرار دهد اجتماع نقیضین پیش آمده و لازم می آید مخلوق، مخلوق نباشد و این هم محال است درست مثل این می ماند که خداوند آب را بیافریند ولی خیس نباشد که محال بودن آن واضح است.

??#محمدمهدی_فریدونی

eitaa.com/antishobhe313mmf



لیست کل یادداشت های این وبلاگ