[ و مردمى را در مرگ یکى از آنان تعزیت گفت و فرمود : ] این کار نه با شما آغاز گردید ، و نه بر شما به پایان خواهد رسید . این رفیق شما به سفر مى‏رفت کنون او را در یکى از سفرهایش بشمارید ، اگر نزد شما بازگشت چه خوب و گرنه شما روى بدو مى‏آرید . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 90 شهریور 31 , ساعت 8:24 صبح

جور وجفا مکن بکن رحم به حال زار من ..... خنده به من مکن بکن گریه به روزگار من

تیغ جفا مکش بکش دست ز دامن رقیب ..... پا به زمین منه بنه به چشم اشکبار من

دل زکسان مبر ببر رسم جفا ز یاد خود.......  دشمن من مشو بشو یار دل فکار من

میروی ار برو مرو با همه کس به هر کجا ..... دل تو زمن مبر ببر از همه ای نگار من

از درت ار که رانیم بران مران به خواریم ..... دل زکسی مجو بجو زین دل بی قرار من

گر ندهی دلم مده بده نوید کشتنم        ..... می کشیم بکش مکش شمع شبان تار من

هر چه کنی بکن مکن گوش به حرف مدعی ..... قصه او مخوان بخوان دفتر یاد گار من

مسرور کرمانشاهی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ