بسم الله الرحمن الرحیم
عمر بن یزید قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله، علیه السّلام، یَقُولُ: شُکْرُ کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ إِنْ عَظُمَتْ، أَنْ تَحْمَدَ الله عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا.
خصال باب الواحد حدیث73
بدانکه «شکر» عبارت است از قدردانی نعمت مُنعم. و آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز کند؛ و در زبان به طوری؛ و در افعال و اعمال قالبیه( جوارحیه) به طوری. اما در قلب، آثارش از قبیل خضوع و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است. و در زبان، ثنا و مدح و حمد. و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم، و امثال این است. و از راغب منقول است که «شکر» تصور نعمت و اظهار آن است. و ضدّ آن «کفر» است و آن نسیان نعمت و سَتر آن است.
فرمود: «شکر هر نعمتی، و اگر چه بزرگ باشد، این است که حمد خدای عزّوجلَّ کنی.»
بیرون آمد حضرت صادق، علیه السلام، از مسجد و حال آنکه گم شده بود مرکوب آن حضرت. فرمود: "اگر خداوند ردّ کند آن را به من، هر آینه شکر می کنم او را حقّ شکر او." درنگی نکرد تا آنکه آن مرکوب آورده شد. پس فرمود: "الحمدلله." قائلی عرض کرد: "فدایت شوم، آیا شما نگفتید که شکر خدا می کنم حقّ شکر او را؟" فرمود: "آیا نشنیدی که من گفتم: الحمدلله."»
از این روایت معلوم شود که حمد خداوند افضل اَفرادِ شکر لسانی است. و از آثار شکر زیادت نعمت است؛
فرمود حضرت صادق، علیه السلام: "همانا مردی از شما می آشامد شربت آبی، پس واجب می کند خدا به واسط? آن به او بهشت را." "همانا او برمی دارد ظرف را و می گذارد بر دهان خود و اسم خدا را برده می آشامد؛ پس دور می کند آن را و حال آنکه مایل به آن است، پس حمد خدا می کند؛ پس از آن اعاده می دهد و می آشامد، پس از آن دور می کند، پس حمد خدا می کند؛ پس از آن اعاده می دهد و می آشامد، پس حمد خدا می کند؛ پس خدا واجب می کند به سبب آن بر او بهشت را."
www.ghalh.parsiblog.com