چشم ، نشستنگاه را چون رشته سر بند است چون خواب در چشم آید بند بسته بگشاید . [ و این از استعاره‏هاى شگفت است . گویى نشستنگاه را به آوند و چشم را به سر بند همانند فرموده و چون سربند بگشاید آنچه در آوند است برون آید ، و این سخن در گفته مشهورتر و ظاهرتر از سخنان پیامبر ( ص ) است و گروهى آن را از امیر مؤمنان علیه السّلام دانسته‏اند و از جمله گفته مبرد است در کتاب مقتضب در باب لفظ به حروف و ما در کتاب خود که مجازات آثار نبوى نام دارد از این استعاره سخن گفته‏ایم . ] [نهج البلاغه]
 
شنبه 93 آذر 8 , ساعت 8:59 عصر

دم نوحه:

حسین، ابا عبدالله                حسین، یا ثارالله

 

ادامة نوحه:

کلیم اگر دعا کند، بی‌تو دعا نمی‌شود      

مسیح اگر شفا دهد، بی‌تو شفا نمی‌شود

 

گِرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام

هیچ‌کجا برای من کربُبَلا نمی‌شود

 

چوب به دست قاتلت به ناله گفت این سخن

جایِ سرِ بریده در طشت طلا نمی‌شود

 

گشته به هر زمان زمینْ سرخ ز خون اهل‌بیت

خون کسی چو خون تو خون خدا نمی‌شود

 

کسی که گشت گِرد تو، گِرد خطا نمی‌رود

پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود

 

ای بدن تو غرق خون، ای سر و روت لاله‌گون

از چه خضاب کرده‌ای؟ خون که حنا نمی‌شود

 

جز سر غرق خون تو که شد چراغ کاروان؟

رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود

 

کوفه و کربلا گذشت، سخت به عترتت ولی

هیچ‌کجا به سختیِ شام بلا نمی‌شود!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ