سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای غایت آرزوی عارفان ! ای فریادرس کمک خواهان و ای محبوب دل های صادقان ! [امام علی علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:47 عصر

شبهه 32

قبل از اسلام چه دینی بود و حضرت محمد و خاندانش و اطرافیانش چی می پرستیده؟ 

و اینکه پیامبران قبل از محمد از چه قومی بوده؟

 

پاسخ:

 دین خدا از زمان آدم(ع) تا زمان خاتم یکی بوده و آن هم اسلام به معنای تسلیم در برابر حق است، زیرا دین مطابق با فطرت نوع انسان است و از آنجا که همه انسان ها در فطرت مشترک اند پس دین و آموزه های آن نیز همه موافق با این فطرت بوده و باهم مشترک اند هرچند باتوجه به شرایط مکانی، زمانی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و... در برخی احکام جزئی با هم اختلاف دارند ولی در اصول دین مثل مبدا، معاد و نبوت و احکام کلی شریعت باهم مشترک اند.

 

و اما دین پیامبر اسلام(ص) قبل از رسالت را از دو جهت میتوان بررسی کرد:

 

الف) اعتقادی: تردیدی نیست که ایشان قبل از رسالت موحد و خدا پرست بوده و هرگز به بت ها اعتقادی نداشته بلکه از آنها متنفر بوده است و این مسئله مورد اتفاق همه مسلمانان است.

ب) از جهت عبادات و احکام: طبق روایات معتبر پیامبر اسلام(ص) هم نماز میخواند و هم روزه میگرفت و هم حج میرفت و هم از گوشت مردار اجتناب میکرد و هم...

اما اینکه طبق کدام دین به این احکام عمل میکرد نیز دو احتمال دارد:

 

1-یک احتمال این است که از ادیان گذشته تبعیت میکرده است و این تبعیت جایز است همانگونه که در آیات قرآنی به پیامبر دستور می دهد از ادیان گذشته مثل نوح و ابراهیم تبعیت کند ولی قبل از رسالت دلیل قطعی و معتبری در دسترس نیست که پیامبر اسلام(ص) به ادیان گذشته عمل کرده است.

 

2-نبی به کسی گفته میشود که احکام را از فرشته وحی دریافت میکند و خود به آنها عمل میکند ولی مامور به تبلیغ آنها به دیگران نیست ولی رسول به کسی گفته میشود که احکام را دریافت و به دیگران ابلاغ میکند، با این مقدمه می گوئیم: احتمال قوی تر این است که پیامبر اسلام(ص) قبل از اینکه به رسالت برگزیده شود، نبی بوده است و از طریق فرشته وحی، احکام الهی را دریافت کرده و به آن عمل کرده است ولی مامور به ابلاغ آنها به دیگران نبوده است و پس از بعثت مامور به ابلاغ احکام الهی به مردم شده است موید این مطلب روایات صحیحه است.

 

و اما اینکه پیامبران قبل از محمد(ص) از چه قومی بوده اند باید گفت نه تنها همه از قوم بنی اسرائیل نبوده اند بلکه از 124 هزار پیامبر تنها تعداد کمی از آنها از بنی اسرائیل بوده و بقیه از اقوام دیگر بوده اند همانطور که خداوند می فرماید:

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...

و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. سوره نحل آیه 36

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:46 عصر

شبهه 30

چرا علی(ع) قبل از شهادت حضرت زهرا(س) با عمر سازش نکرد ولی بعد از شهادت با عمر سازش کرد و حتی اسم خلفا را روی فرزندان خود میگذاشت و از این بالاتر دخترش ام کلثوم را به عقد عمر درآورد؟

پاسخ:

علی(ع) برای اتمام حجت بر مردم و امت اسلامی حاضر به بیعت با خلفا نشد تا مشروعیت خلافت ابوبکر را زیر سوال ببرد، چرا که اگر در همان ابتدا با او بیعت میکرد حقیقت برای همیشه مخفی می ماند و گفته میشد: اگر خلافت ابوبکر نامشروع بود، چرا علی(ع) با او بیعت کرد؟ 

از اینرو ابتدا بیعت نکرد ولی در ادامه و بخاطر مصالح مسلمین و به ناچار با ابوبکر بیعت کرد تا مانع نابودی دین اسلام شود. آنچه مهم است این است که علی(ع) با وجود بیعت اجباری، بازهم دست از اعتراض به خلفا برنداشت آنگونه که در کتب تاریخی نقل شده است.

نکته اساسی این است که این بیعت اجباری علی(ع) هرگز به معنای تائید مشروعیت خلافت خلفای قبل از خودش نبوده و نباید اینگونه برداشت کرد که با عمر سازش کرد و مشروعیت او را تائید کرده است.

بنابراین بیعت نکردن بخاطر اتمام حجت و بیعت کردن اجباری بخاطر حفظ اسلام بود.

 

اما اینکه علی(ع) سه تا از فرزندان خود را به نام خلفا نامگذاری کرده است باید گفت: این نام های مختص به سه خلیفه نبوده اند بلکه نام هایی رایج در میان اعراب بوده اند ولی آنچه حائز اهمیت است این است که هیچ تلازمی بین این نامگذاری و تائید خلفا نمی باشد.

 

اما درباره ازدواج عمر با ام کلثوم باید گفت: طبق تحقیقات انجام شده در هیچ کتاب معتبر یا نقل معتبری چه از منابع اهل سنت و چه شیعه، به این ازدواج اشاره نشده است و هدف از نقل های غیر معتبر با راویان ضعیف، و هدف از جعل این داستان فضیلت تراشی برای عمر بوده است.

 

در پایان ناگفته نماند از طرفی هم در منابع معتبر شیعه و هم اهل سنت آمده است که نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه" یعنی هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.

 از طرف دیگر اگر حضرت فاطمه زهرا(س) امام خود را نمی شناخت پس باید بگوئیم نعوذ بالله سرور زنان اهل بهشت و سیده النساء العالمین کافر از دنیا رفته است!!! و اگر میشناخت پس امام زمان فاطمه(س) چه کسی بود؟ قطعا ابوبکر نبود، زیرا هم از منابع معتبر اهل سنت و هم منابع معتبر شیعه آمده است "ساخط علیهما" یعنی حضرت زهرا(س) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود از دنیا رفت.

بنابراین بیعت نکردن حضرت زهرا(س) و مخالفت او یکی از بزرگترین و محکم ترین دلیل بر عدم مشروعیت خلافت ابوبکر است.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:45 عصر

شبهه 28

 

خلاصه شبهه:

استدلال  یک خانم درباره حجاب:

مدتی است سوزن همه ‌گیر کرده روی حجاب!

امام جمعه و بسیج، موافقین را دعوت می‌کنند به راهپیمایی حجاب و عفاف!

استدلال مدافعان این است که حجاب بگذارید، چون مردها زیبایی شما زنها را می‌بینند و دلشان می‌خواهد!

مگر من که ماشین آخرین مدل شما را می‌بینم، دلم نمی‌خواهد؟

مگر من پشت ویترین مغازه لباس مدروز می‌بینم، نمی‌خواهم؟

مگر بچه‌های ما وقتی در تلویزیون غذاهای رنگارنگ می‌بینند، هوس نمی‌کنند!؟

بیاییدمعامله کنیم:

شما خانه‌های لاکچری و برجها و آپارتمانهای را ویران کنید، ویترین مغازه های کیف و کفش و... را تخته کنیدما قول می‌دهیم پایمان را به خیابان نگذاریم!

شما حجم شکمتان را پنهان کنید، ما هم مویمان را پنهان می‌کنیم!

شما دست از پرخوری بردارید و بر شکم مبارک حریف شوید، تا ما از خودنمایی دست بکشیم و برخوی زنانه‌مان چیره شویم!

بیایید بنشینیم و مذاکره کنیم!

امتیاز می‌دهیم و امتیاز می‌گیریم!

نمی‌شود تمام حلوای اسلام به کام شما باشد و چوب و چماقش برای ما!

??طاهره جمشیدی

 

پاسخ:

باوجود اینکه در این متن استدلالی وجود ندارد که از آن پاسخ دهیم اما نکاتی را متذکر میشویم!

اول: قطعا رعایت حجاب به عنوان یک حکم اسلامی و فطری، مسئله مهمی است و این مغالطه های نخ نما و تلاش برای بی ارزش و کوچک جلوه دادن آن هرگز باعث نمی شود از ارزش آن کاسته شود و چشم پوشی از آسیب های اجتماعی بی حجابی خسارت جبران ناپذیری خواهد داشت.

دوم: این مغالطه که القا شود، ائمه جمعه و بسیج و... تنها دغدغه ای که دارند فقط و فقط حجاب است و کاری با بقیه مسائل اجتماعی و مشکلات ندارند، این ادعا کذب محض و در واقع نوعی شیطنت است، کافیست زمان نه چندان دور سیل، زلزله، کرونا و... را به یاد بیاوریم.

سوم: چه کسی گفته تنها استدلال بر حجاب این است که مردان دلشان میخواهد؟ پیداست که گوینده این کلام یا نسبت به فلسفه حجاب و آثار زیان بار بی حجابی جاهل اند یا از روی غرض ورزی اینگونه سخن میگویند!!!

چهارم: مغالطعه بعدی این است که در صدر کلام به دعوت بسیج و امام جمعه ها اشاره میکند و در ادامه به برخی آسیب ها اشاره کرده و حرف های غیر منصفانه و کذب محض را به گونه مطرح میکنند که گویا دارد حکایت از طرز فکر آنان میکند در صورت که این حرف ها و آسیب ها هیچ سنخیتی با افکار اسلامی این دو قشر ندارد،

مثلا به گونه ای بیان میکنند که گویا امامان جمعه و بسیج همه دارای ماشین های گران قیمت با خانه های لاکچری و غذا های آنچنانی هستند در صورتی که مشاهدات عینی خلاف آن را می گوید و این دو قشر از اقشار بسیار ساده زیست هستند.

پنجم: هرچند نویسنده این متن، ژست مدافع حقوق زنان را به خود گرفته اما در واقع او با مقایسه کردن زن با ماشین، لباس های پشت ویترین،غذاهای رنگارنگ و... خود بزرگترین توهین را به زنان نجیب جامعه کرده است آنهم زنی که در آموزه های دینی از ارزش و جایگاه والایی برخوردار هستند و در تمجید مقام زن هم آیات و هم روایات بیشماری وجود دارد.

ششم: در ادامه نیز نویسنده متن به مغالطه خود ادامه داده ضمن توهین های مختلف همچنان به مقایسه های نابجا ادامه داده و قشر مذهبی خصوصا دو قشر مذکور را متهم به پرخوری و... میکند که اینها همه توهینی بیش نیستند ولی سعی کرده همه مشکلات را ختم بر این کند که گویا اگر حجاب نباشد بقیه مشکلات یا مشکلات ناچیزی هستند یا حل خواهند شد!!

هفتم: در پایان با تقسیم آموزه های اسلامی به خوب و بد سعی میکند به گونه ای وانمود کند که گویا اسلام هم منفعت دارد و هم ضرر و ائمه جمعه و بسیج و... منفعت آن را مصادره و ضررهای آن را بر زنان تحمیل کرده اند که بی اساس بودن آن بر کسی پوشیده نیست.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:45 عصر

شبهه 29

 

نحوه ورود اسلام به ایران چگونه بود و آیا درسته که با جنگ و خونریزی بوده است؟

 

پاسخ:

اول: آنچه طبیعی به نظر میرسد این است که امپراطوری ایران هرگز نمیتوانست بپذیرد که مردم مناطق تحت سلطه او مذهب و دینی غیر از دین رسمی کشور خود را بپذیرند، بنابراین از زمانی که پیامبر اسلام(ص) خسروپرویز را به دین اسلام دعوت کرد این تقابل شروع شد و اولین واکنش امپراطوری ایران این بود که به باذان حاکم یمن که جزء مناطق تحت حاکمیت او بود دستور داد پیامبر اسلام را دستگیر کنند ولی باذان با دیدن معجزه پیامبر مسلمان شد و این آغازی بود بر اسلام آوردن ایرانیان که موجب خشم حاکمان ایرانی شد.

 

دوم: با اسلام آوردن ایرانیان همجوار با مسلمانان رفته رفته تقابل شروع شد و برای اولین بار در زمان ابوبکر بین آندو جنگ شروع شد و در زمان عمر پیروزی مسلمانان به اوج رسید و در نهایت زمان عثمان ایران تقریبا تحت سلطه مسلمانان درآمد.

 

سوم: هیچ جنگی بدون خونریزی پایان نمی پذیرد ولی همه مناطق ایران با جنگ تسلیم نشد بلکه بخش هایی از آن با صلح تسلیم شد. 

اما اینکه در برخی موارد ممکن است خونی به ناحق ریخته یا ظلم و ستمی واقع شده باشد باید گفت: ما اسلامی که خلفا مدعی آن بودند را قبول نداریم تا چه رسد به اعمال برخی مسلمانان که ممکن است بخاطر تازه مسلمان شدن با آموزه های دینی آشنایی لازم را نداشته و یا بخاطر هوای نفس ظلمی کرده باشند آنگونه که در حق دختر رسول مکرم اسلام و... مرتکب شدند شاهد آن این است که علی(ع) با آن همه سابقه بی نظیر در نبردها ولی در این جنگ ها مشارکتی نداشته است.

 

 چهارم: آنچه در اینباره مهم است این است که این مسئله مورد سوء استفاده دشمنان اسلام و استعمارگران قرار گرفته و بدون توجه به نقش مشکلات سیاسی، اجتماعی، فاصله طبقانی، فقر و ایدئولوژی منحط ثنویت زردشتی در سقوط امپراطوری ایران در مقابل نقش ایدئولوژی برتر اسلامی در پیروزی مسلمانان سعی میکنند از حس وطن پرستی ایرانی ها برای اهداف استعماری بهره ببرند، چرا که اسلام دینی ظلم ستیز و در تعارض با منافع استعمارگران است.

 

در پایان ناگفته نماند که مسلمانان هرگز ایرانی ها را مجبور به پذیرش اسلام نکردند، شاهد آن این است که در مناطقی که منجر به صلح شد هرگز در عهدنامه شرط اسلام آوردن مسلمانان در آن ذکر نشده بلکه ایرانیان مختار بودند یا اسلام بیاورند و مانند بقیه مسلمانان خمس و زکات بدهند یا بر دین و آئین خود بمانند و در عوض بجای خمس و زکات جزیه پرداخت کنند تا حکومت نیز امنیت و... آنان را تامین کند هرچند باتوجه به تعالیم عالیه اسلام اکثریت آنان اسلام را اختیار کردند.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:43 عصر

شبهه 27

 

سلام و عرض ادب محضر بزرگوارانی که قبول زحمت می کنند و به شبهات پاسخ می‌دهند

عرضم اینست که سوال شده چرا وقتی عمر وارد خانه علی(ع) شد امام علی(ع) از فاطمه زهرا(س) دفاع نکرد؟

 

علیکم السلام

 

پاسخ: 

اول: سوال کننده دفاع نکردن حضرت علی(ع) از حضرت زهرا(س) را مسلم گرفته در صورتی که این فرض به هیچ وجه قابل پذیرش نیست، بلکه طبق نقل های معتبر امام(ع) گریبان عمر را گرفت و او را به زمین کوبید و قصد کشتن او را داشت که توصیه پیامبر(ص) به صبر را به یاد آورد و منصرف شد.

 

دوم: امیر المومنین در توصیف شرایط آن زمان در خطبه شقشقیه می فرماید: من چاره ای جز صبر نداشتم همچون خار در چشم و استخوان در گلو! "فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً"

 

از اینرو در آن شرایط برای حفظ اصل اسلام علی(ع) چاره ای جز سکوت نداشت و تردیدی نیست که حفظ اسلام از حفظ جان حضرت زهرا(س) واجب تر و در اولویت بود و اگر علی(ع) برای دفاع از حضرت زهرا(س) دست به شمشیر می برد قطعا اصل اسلام نیز از بین میرفت، زیرا اگر می جنگید هم علی(ع) تنها بود و احتمال موفقیت او عملا ممکن نبود و هم چه بسا علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و یاران نزدیک امام همه کشته میشدند و بدین ترتیب نسل امامت منقطع میشد و بدون امامت اسلام نیز از بین میرفت و از طرف دیگر در صورت جنگ داخلی خطر ارتداد تازه مسلمان ها وجود داشت و از جانبی دیگر خطر لشکر روم نیز وجود داشت که از فرصت استفاده کنند و اسلام را ریشه کن کنند.

بنابراین صبر و سکوت تنها گزینه پیش روی امیرالمومنین علی(ع) بود.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:43 عصر

شبهه 26

 

اگر‌ کسی‌ توی این دنیا‌ به‌ ما ظلمی‌ کنه‌‌ مثلا‌ یک آسیب‌ جسمی‌ بهمون‌ بزنه‌،اگر‌ توی قیامت‌ خدا‌ عذابش‌ بکنه‌ بخاطر‌ این‌ کار‌، چه سودی‌ برای‌ ما‌ داره؟و چجوری‌ جبران‌ میشه؟

 

پاسخ:

اشتباه شما اینجاست که عذاب ظالم را، عوض ظلمی به حساب آورده اید که در حق شما انجام داده و گمان کرده اید شما هیچ بهره ای نمیبرید جز عذاب شدن شخص ظالم که آن هم سودی برای شما ندارد! و گویا عذاب ظالم را در عوض پاداش خودتان تصور کرده اید حال آنکه اینگونه نیست! برای واضح شدن مطلب به نکته زیر توجه کنید:

 

براساس آیات و روایات، شیعه قائل به تجسم اعمال است به این معنا که کارهای نیک انسان در آن دنیا به صورت نعمت های بهشتی نمود پیدا میکند و کارهای بد نیز به صورت عذاب های مختلف نمود پیدا میکنند، از اینرو عذاب آن شخص ظالم نتیجه مستقیم اعمال اوست و در واقع لطمه ای که به شما میزند همین لطمه در قیامت بصورت عذاب ظاهر میشود و قرار نیست با عذاب او چیزی به شما برسد.

 

اما آسیبی که شما در این دنیا از آن ظالم دیده اید به دو گونه جبران میشود:

 یکی اینکه بر اساس روایات در روز قیامت شخص مظلوم جلوی ظالم را گرفته و خداوند در ازای ظلمی که شخص ظالم انجام داده از نیکی های او گرفته و به شخص مظلوم می دهد و اگر نیکی های او تمام شود از بدی های مظلوم به شخص ظالم داده خواهد شد.

 گونه دیگر این است که شما در برابر ظلم او دچار درد و رنج شده اید و سختی کشیده اید و چه بسا خداوند در برابر این صبر و  سختی که کشیدید پاداش صبر شما را نیز جداگانه بدهد.

 

البته ناگفته نماند خیلی ها بخاطر ظلمی که مرتکب میشوند در همین دنیا هم عقاب میشوند و همه اش موکول به آخرت نیست.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:42 عصر

شبهه 25

 

داعش و امثال داعش چرا باید جهنم بروند در صورتی که برای خدا کشته میشوند و الله اکبر گویان جان خود را فدا میکنند؟

 

پاسخ:

تردیدی در باطل بودن داعش وجود ندارد و این یک امری مسلم است اما اینکه الله اکبر گویان جان خود را فدا میکنند این هم جای تردیدی در آن نیست ولی صرف الله اکبر گفتن و جان را فدا کردن دلیل بر سعادت کسی نمیشود.

 

اما نکته اساسی اینجاست که وقتی برخی از اینها را دستگیر و بازجویی می کردند حرف هایی میزدند که گویا همه چیز بود، در یکی از این کلیپ ها بازجو از داعشی سوال میکند:

 اگر تو را آزاد کنم با من شیعه چکار خواهی کرد؟ او در پاسخ می گوید: سرت را می برم! بازجو می گوید: اگر توبه کنم چی؟ داعشی می گوید توبه شما پذیرفته نیست!!! از او سوال میکند: آیا قرآن را یک دور خوانده ای؟ جواب میدهد نه!!! می پرسد آیا کتابی از کتاب های روایی را خواند ه ای؟ پاسخ می دهد خیر!!! سپس بازجو سوال میکند: پس به چه دلیلی خون ما را هدر میدانید و میگوئید حتی توبه شما هم پذیرفته نیست؟!!! در جواب می گوید: "به ما اینجوری گفته اند"

نکته بسیار مهم دقیقا اینجاست که شخص داعشی نه قرآن خوانده و نه روایت و فقط چون دیگران به او گفته اند خون ریزی کن و جانت را فدا کن او هم پذیرفته است!

 

حال سوال اینجاست اگر کسی کوتاهی کند، نه قرآن بخواند و نه روایت و در اثر جهالت و کوتاهی خودش دیگران او را فریب داده، گمراه کنند و دستش را به خون بیگناهان آلوده کند مقصر کیست؟ آیا خودش مقصر نیست که بخاطر کوتاهی در آموختن آموزه های دینی فریب استعمار را خورده و جان هزاران بیگناه را گرفته است؟! طبیعتا همچین شخص قاتلی لایق جهنم است نه بهشت و الله اکبر او نیز چیزی جز لقلقه زبان نیست.

 

اما متاسفانه این مسئله مختص داعش نیست و در میان ما شیعیان نیز کم نیستند افرادی که نه قرآن را یک دور با ترجمه خوانده اند و نه کتابی روایی خوانده و نه مطالعات اسلامی داشته اند از اینرو با بوجود آمدن فرقه های مختلفی همچون بهائیت، عرفان های نو ظهور، یمانی، حجتیه، دراویش و... افراد جاهل و ناآگاه به مذهب شیعه به گمراهی کشیده شده و کسی جز خودشان مقصر نیستند.

از اینرو ضرورت دارد هر کدام از افراد جامعه در کنار مشغله های روزمره وقتی را برای قرآن، روایات و کتاب های علما، مثل شهید علامه مطهری و مرحوم علامه مصباح یزدی قرار دهند همچنین ارتباط با علما و روحانیت و حضور در پای منابر دینی میتواند بسیار مفید باشد و الا اگر در اثر جهالت و ناآگاهی از حقیقت معارف دینی، فردا روزی دچار انحراف شوند در روز قیامت هیچ عذری پذیرفته نخواهد شد و خود مقصر و مسئول خواهند بود.

??#محمدمهدی_فریدونی


یکشنبه 99 بهمن 12 , ساعت 2:1 عصر

بسم الله الرّحمن الرّحیم       

خداوند ما را نیافریده تا دنبال کشف نجاسات باشیم.

خداوند فقط  فرموده است: از نجاست دوری کنید.

نجس بودن و نجس شدن است که نیاز به دلیل قطعی دارد. پاک بودن و نجس نبودن دلیل  نمی خواهد. خدا همه چیز را پاک آفریده جز آنچه را که گفته نجس است.

 دنبال دلیل بر نجسات اشیاء نگرد. همین که احتمال بدهی چیزی نجس نشده کافی است.

ماجعل علیکم فی الدین من حرج. خدا در دین سختی قرار نداده است.


چهارشنبه 99 دی 24 , ساعت 10:36 عصر

شبهه 24

 

ما به چی این ایران دلخوش باشیم؟!!! با وجود این گرونی، تورم و... هیچ امیدی نیست!!

 

پاسخ: 

در واقع سوال شما دو بخش دارد یکی ناظر به داشته های موجود است و یکی ناظر به آینده است

اما درباره داشته های موجود ایران اسلامی قطعا بر هیچ منصفی پوشیده نیست که در این چهل سال علی رغم تحریم های ناجوانمردانه و بی سابقه، در زمینه های مختلف آنچنان پیشرفتی حاصل شده که حتی دشمنان نظام اسلامی نیز به آن معترف اند همچون نانو تکنولوژی، سلول های بنیادی، پیشرفت های هسته ای، پیشرفت های نظامی و...

 

و اما از جهت امید به آینده چند نکته را بیان میکنم:

 

اول: کسی که خودش را بر حق میداند چرا باید نسبت به آینده ناامید باشد؟! شکست برای حق چه معنا و مفهومی دارد اگر بر دشمن غلبه کنیم که پیروز شده ایم و اگر شکست ظاهری بخوریم بازهم در سرای ابدی نزد خداوند روزی خواهیم خورد پس در هر حال شکست برای حق معنا ندارد.

 

دوم: کسی که مسلمان و معتقد به قرآن است آیا نباید به وعده های الهی اعتماد کند؟!!! مگر غیر از این است که خداوند وعده داده که صالحین در نهایت وارث زمین خواهند شد ...أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ 

...زمین را بندگان شایسته ما به میراث مى برند. سوره انبیا آیه 105

 

سوم: گرچه اگر بخواهیم وضع فعلی را با صدر اسلام مقایسه کنیم قطعا ما در آستانه فتح خیبر هستیم ولی فرض کنیم بخاطر مشابهت اصل تحریم های امروزه با شعب ابی طالب - گرچه قابل قیاس نیستند - ما در موقعیت شعب ابی طالب باشیم، آیا خدای شعب ابی طالب خدای ما نیز نیست؟ آیا وضعیت مسلمانان در شعب ابی طالب به مراتب بغض رنج تر از وضع فعلی ما نبود ولی سرانجام شعب ابی طالب چه شد؟ آیا غیر از این بود که مسلمانان با مقاومت و صبوری سرانجام به طرز اعجاب آمیزی که به دور از هر محاسبه بشری بود پیروز شدند؟!

 

چهارم: این تحریم ها و سختی ها چیز جدیدی نیست بلکه یکی از سنت های الهی بوده آنگونه که قرآن می فرماید:

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى? یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى? نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ 

آیا پنداشته اید در حالی که هنوز حادثه هایی مانند حوادث گذشتگان شما را نیامده، وارد بهشت مى شوید؟! به آنان سختی ها و آسیب هایی رسید وچنان متزلزل و مضطرب شدند تا جایی که پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده بودند مى گفتند: یاری خدا چه زمانی است؟ آگاه باشید! یقیناً یاری خدا نزدیک است. سوره بقره آیه 214

این آزمون به گونه ای سخت هست که مومنین که هیچ حتی پیامبر خدا هم به تنگ آمده می گوید پس کی یاری خداوند می رسد؟ بنابراین وظیفه مقاومت است و با امید به آینده قطعا ما پیروزیم که این وعده الهی است.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com

پی نوشت: از مصادیق داشته های موجود است: افزایش سطح رفاه اجتماعی نسبت به ابتدای انقلاب، افزایش تراز عدالت اجتماعی و برخوردای مردم، افزایش سطح سواد و آموزش عمومی، بهداشت فراگیر، آب برق گاز فراگیر تا دور دست ترین مناطق  با وجود افزایش جمعیت چند برابری، مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود و اداره امور خود از شورای شهر و روستا تا مجلس و ریاست جمهوری بلا واسطه و رهبری با واسطه، افزایش اعتماد به نفس ملی و مطالبه گری حتی از بالاترین فرد حکومت ،امنیت بی مثال، قدرت نظامی بازدارنده ، دور کردن میدان جنگ از مرزهای کشور، نفوذ یکه تاز منطقه ای و  ... که در بسیاری از این موارد اصلا قابل مقایسه با ابتدای انقلاب نیست. وحتی قابل مقایسه با کشوری هایی که همراه ماشروع کردند و مشکل جنگ و تحریم  و کارشکنی را نداشته اند و با آمریکا وغرب بهترین روابط را هم داشته اند نیست مانند مصر و ...  ... والبته هر یک از موارد فوق زیر شاخه های زیادی دارد که هر یک نیز می تواند مورد اشاره واقع شود . در واقع دستاوردهای نظام با وجود همه کاستی های موجود در ظرف چهل سال اعجاز گونه است. موسوی


چهارشنبه 99 دی 24 , ساعت 10:32 عصر

شبهه 23

 

دربحث قضا وقدر چگونه است که گاهی مریض جواب کرده شفا میگیرد گاهی خیر چرا؟

 

پاسخ:

بحث قضا و قدر بحث سنگین و مفصلی است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت و اما درباره شفای بیمار چند نکته ای را بیان میکنیم:

 

اول: همه اتفاقاتی که در عالم هستی رخ می دهد وسیله ای برای امتحان و آزمایش ماست برخی با سلامتی امتحان می شوند و برخی با بیماری، برخی با شفا گرفتن و برخی با شفا نگرفتن، آنچه مهم است این است که ما از این امتحانات سربلند بیرون بیایم.

 

دوم: نظام احسن نظامی است که تابع نظام علی و معلولی باشد و بدون نظام علی و معلولی عملا نظام احسن شکل نخواهد گرفت، از اینرو هر معلولی علتی دارد که از آن تخلف ناپذیر است، مثلا آتش علت سوزاندن است، میخواهد هیزم باشد یا جسم آدم بی گناه، آتش کار خودش را میکند. طبیعتا بیماری نیز معلول یک علتی است که اگر آن علت موجود شود به ناچار بیماری نیز اتفاق خواهد افتاد، چه این علت را خود انسان به وجود بیاورد یا انسان دیگری بر او تحمیل کند یا طبیعت آن را به وجود بیاورد فرقی ندارد، درست مثل اینکه آتش که می سوزاند چه شخص خود سوزی کند یا او را بسوزانند یا در اثر یک حادثه طبیعی بسوزد فرقی ندارد آتش کار خودش را میکند.

 

سوم: شفا گرفتن نیز خود معلول یک یا چند علت است که اگر علت آن موجود شود و مانعی نباشد اثر خواهد کرد و شخص بیمار شفا میگیرد، ولی اگر علت آن(مثل دعا) موجود نباشد یا علت باشد ولی مانعی(مثل گناه یا...) باشد دیگر علت اثر نمیکند و شفا اتفاق نخواهد افتاد، همانطور که برای سوزاندن هیزم هم باید علت(آتش) موجود باشد و هم مانعی(مثل خیس بودن هیزم) موجود نباشد تا آتش اثر کند.

 

چهارم: نباید از درگاه الهی ناامید شد و دست از دعا برداشت بلکه باید با آداب خاص مثل توجه کامل دعا کرد خصوصا دعاهایی که توسط اهل بیت عصمت و طهارت سفارش شده است و در جهت رفع موانع استجابت دعا کوشید، اگر بیمار شفا یافت خداوند را شاکر باشیم و بدانیم شفا گرفتن نیز امتحان الهی است و اگر شفا نگرفت بازهم امتحان الهی است و اجر او و بستگانش نزد پروردگار محفوظ است پس در هر حالت باید خداوند را شاکر باشیم و انجام وظیفه کنیم.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

 

www.ghalh.parsiblog.com


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ