سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کژی با دانش راست می شود . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 97 مهر 11 , ساعت 9:3 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عمر بن یزید قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ الله،‏ ‏علیه السّلام، یَقُولُ: ‏شُکْرُ کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ إِنْ عَظُمَتْ، أَنْ تَحْمَدَ الله عَزَّ وَ جَلَّ ‏‏‏عَلَیْهَا.

خصال باب الواحد حدیث73

 

بدانکه «شکر» عبارت است از قدردانی نعمت مُنعم. و آثار این‏ ‏قدردانی در قلب به طوری بروز کند؛ و در زبان به طوری؛ و در‏ ‏افعال و اعمال قالبیه( جوارحیه) به طوری. اما در قلب، آثارش از قبیل خضوع‏ ‏و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است. و در زبان، ثنا و مدح‏ ‏و حمد. و در جوارح، اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم، و‏ ‏امثال این است. و از راغب منقول است که «شکر» تصور نعمت و‏ ‏اظهار آن است. و ضدّ آن «کفر» است و آن نسیان نعمت و سَتر آن است.

 

   ‏فرمود: «شکر هر نعمتی، و اگر چه بزرگ باشد، این است که‏ ‏حمد خدای عزّوجلَّ کنی.»

 

بیرون آمد حضرت صادق، علیه السلام، از مسجد و‏ ‏حال آنکه گم شده بود مرکوب آن حضرت. فرمود: "اگر خداوند‏ ‏ردّ کند آن را به من، هر آینه شکر می کنم او را حقّ شکر او." ‏درنگی نکرد تا آنکه آن مرکوب آورده شد. پس فرمود:‏ ‏"الحمدلله." قائلی عرض کرد: "فدایت شوم، آیا شما نگفتید که‏ ‏شکر خدا می کنم حقّ شکر او را؟" فرمود: "آیا نشنیدی که من‏ ‏گفتم: الحمدلله."»‏

    از این روایت معلوم شود که حمد خداوند افضل اَفرادِ شکر‏ ‏لسانی است. و از آثار شکر زیادت نعمت است؛

فرمود حضرت صادق، علیه السلام: "همانا مردی از شما‏ ‏می آشامد شربت آبی، پس واجب می کند خدا به واسط? آن به او‏ ‏بهشت را." "همانا او برمی دارد ظرف را و‏ ‏می گذارد بر دهان خود و اسم خدا را برده می آشامد؛ پس دور‏ ‏می کند آن را و حال آنکه مایل به آن است، پس حمد خدا می کند؛‏ ‏پس از آن اعاده می دهد و می آشامد، پس از آن دور می کند، پس‏ ‏حمد خدا می کند؛ پس از آن اعاده می دهد و می آشامد، پس حمد‏ ‏خدا می کند؛ پس خدا واجب می کند به سبب آن بر او بهشت را."

 www.ghalh.parsiblog.com

 


چهارشنبه 97 مهر 11 , ساعت 8:38 عصر

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
الحمدلله رب العالمین
خصال باب الواحد حدیث 71
عَن الصّادِقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام قالْ اِصْبِرْ عَلی أَعْدَاءِ النِّعَمِ.

اعداء النعم مراد آن کسانی هستند که با نعمت‌هایی که خدای متعال به شما داده، آنها با این نعمت‌ها دشمنند. شما نعمت علم پیدا کردید، نعمت آبرو و حیثیت بین مردم پیدا کردید، مالی خدای متعال به شما داده است، نعمت‌های گوناگونی که خدا به شما می‌دهد، بعضی‌ها با این نعمت‌هایی که خدا به شما داده دشمنند؛ یعنی حسودند، حسودی می‌کنند. در واقع آن کسی که حسادت می‌کند و دشمنی می‌کند با شما به خاطر لطفی که خدا به شما کرده، او با شما دشمن نیست، با آن نعمت‌ها، با آن امتیازاتی که شما دارید، با آنها دشمن است.
می‌فرماید که اِصْبِرْ عَلی أَعْدَاءِ النِّعَمِ؛ صبر کن، مقابله به مثل نکن اگرچنانچه آنها علیه شما حرفی می‌زنند، توطئه‌ای می‌کنند، کاری می‌کنند، شما پاسخ دشمنی آنها را با صبر بده نه با عمل متقابل؛ چرا؟
فَإِنَّکَ لَنْ تُکَافِئَ مَنْ عَصَی اللهَ فِیکَ بِأَفْضَلَ مِنْ أَنْ تُطِیعَ اللهَ فِیهِ
عجب عبارت زیبا و پرمغزی؛ می‌فرمایند آن کسی که در مورد تو معصیت خدا را کرده است؛ یعنی بدی تو را گفته، علیه تو کار کرده، حرکتی کرده، اقدامی کرده، تو نمی‌توانی در مقابل این شخصی که با تو دشمنی کرده است، مقابله به مثلی بکنی، مجازاتی کنی، بهتر از آن مجازاتی که خدا می‌کند بر اثر اینکه تو اطاعت کنی خدا را درباره‌ی او.
این مثل این می‌ماند که فرض کنید کسی دشمن شما است به خاطر اینکه شما بین یک گروهی از مردم آبرومندید، حیثتی دارید؛ خب بهترین مجازات او این است که شما کاری کنید که آبرویتان بشود ده برابر. یعنی این بهترین مقابله‌ی با او است. چرا؟ چون شما به خاطر این اطاعت الهی باز تفضلات بیشتری از خدا شامل حالتان می‌شود.

 


<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ