شبهه 36
برای من اینجا در اروپا خیلی وقتها سوال پرسیدند. که چرا پیامبر (ص)امامان معصومین صورتش پوشیده است ، یعنی دیده نمیشه. دلیلش چیه،و من فقط همینو میتونستم بگم که چون برامون مقدسه ،وفکر میکنم دلیل دیگه هم هست میشه لطف کنید بگید.
پاسخ:
اول: این یک مسئله فقهی و تقلیدی است از اینرو هر کسی باید به نظر مرجع تقلید خودش مراجعه کند.
دوم: آنچه از فتوای مراجع روشن و واضح است این است که عمدتا فرموده اند این مسئله فی نفسه اشکالی ندارد ولی چون عناوین دیگری مثل هتک حرمت یا وهن یا... برآن بار میشود اشکال دارد.
سوم: برخی تالی فاسدهایی که به تصویر کشیدن چهره پیامبر(ص) یا امام معصوم دارد عبارتند از:
الف)از آنجا که افرادی که در
این نقش بازیگری می کنند غیرمعصوم هستند و تصویر آنان در ذهن مردم نقش می بندد و در زمان زیارت و توسل خواه ناخواه همین تصویر غیرمعصوم به ذهن آن ها خطور میکند از اینرو از ارتباط معنوی مردم با معصومین(ع) خواهد کاست.
ب)کسانی که این نقش ها را بازی میکنند عمدتا شغل آن ها بازیگری است و در نقش های دیگری نیز بازی خواهند کرد خصوصا بعضا نقش های منفی را نیز بازی میکنند و این امر ناخواسته تاثیر منفی در ذهنیت مردم ایجاد میکند.
ج)اگر اجازه نمایش تصویر پیامبر(ص) و ائمه معصومین داده شود در اینصورت هرکسی طبق سلیقه خودش آنها را به تصویر خواهد کشید که بدون تردید باعث وهن آنان خواهد شد.
د) باتوجه به شان و منزلت بسیار والای معصومین(ع) نشان دادن هرگونه تصویر از آنها چون غیر واقعی است باعث وهن آن جایگاه خواهد شد.
ناگفته نماند که نشان دادن تصویر انبیا در فرهنگی غربی امری عادی است چرا که متاسفانه در فیلم های هالیودی مشاهده میکنیم که حتی نسبت های ناروا نیز به انبیا داده اند تا چه رسد به نشان دادن تصور آنان از اینرو در فرهنگ غربی امری عرفی و معمولی است اما در فرهنگ اسلامی این مسئله هتک حرمت محسوب میشود بنابراین مراجع عظام تقلید هرچند شبهه مصداقیه است ولی باتوجه به فرهنگ و عرف جامعه مسلمانان، آن را مصلحت نداسته و فتوای به حرمت آن داده اند.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 35
چطور ممکن است شخصی در کودکی امام شود؟
پاسخ:
کسی که امامت شخصی را در کودکی بعید می پندارد، یا شناخت درستی درباره قدرت خداوند ندارد یا هیچ کودکی را شایسته این مقام نمیداند!
درباره قدرت خداوند باید گفت: قدرت خداوند نامتناهی و بی نهایت است و هیچ محدودیتی برای آن تصور نمیشود، خداوندی که درخت را به سخن می آورد تا با پیامبرش حضرت موسی(ع) سخن بگوید چگونه نتواند شخصی را در کودکی به مقام امامت برساند؟!
خداوند می فرماید:
"فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى? إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ"
چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان. سوره قصص آیه 30
و اما درباره شخصی که در کودکی به امامت برسد باید گفت: محال عقلی نیست که شخصی در کودکی دارای نبوغ و توانایی باشد که خداوند او را به عنوان امام برگزیند همانطور که در میان ائمه(ع) امام جواد (ع) در هفت سالگی، امام هادی(ع) در نه سالگی و حضرت مهدی (عج) در پنج سالگی به امامت رسیدند
این مسئله مختص به برخی از امامان شیعه نبوده همانطور که حضرت عیسی(ع) نیز در کودکی به مقام نبوت رسیدند.
قرآن در اینباره می فرماید:
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا" سوره مریم آیه 29 و 30
یعنی حضرت مریم به کودک در گهواره اشاره کرد که با او سخن بگوئید آنگاه حضرت عیسی(ع) به سخن آمد که من بنده خدا هستم و خداوند به من کتابی عنایت کرده و مرا به پیامبری مبعوث کرده است.
همچنین درباره حضرت یحیی می فرماید:
"یَا یَحْیَى? خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا"
ای یحیی! کتاب را به قوت و نیرومندی بگیر،و به او در حالی که کودک بود، حکمت دادیم. سوره مریم آیه 12
بنابراین هم خداوند قدرت این را دارد که کودکی را در کودکی به مقام امامت برساند و هم این امر درباره انبیای الهی واقع شده است و هرچند نوعا کودکان در سن بلوغ به رشد لازم میرسند اما با این وجود همواره کودکانی بوده و هستند که در همان سن کودکی دارای نبوغ فوق العاده ای بوده اند.
شاهد این مطلب این است که وقتی امام جواد(ع) در همان سن کودکی به امامت رسید پذیرش آن توسط برخی شیعیان مشکل بود از اینرو جلساتی را تشکیل دادند و امام جواد(ع) را با طرح پرسش های علمی دقیق مورد آزمایش قرار دادند و وقتی با پاسخ های دقیق و متقن امام(ع) مواجهه شدند امامت او را پذیرفتند.
??#محمدمهدی_فریدونی
https://eitaa.com/antishobhe313mmf/41
شبهه 34
از کجا باور داشته و اعتقاد داشته باشیم که همین قشر سنی یا داعشی حق نیستند و از کجا بدانیم شیعه حق است؟
پاسخ:
اول: شما برای برای رسیدن به حقیقت تا چه حد تلاش کرده اید؟! اینکه دست روی دست بذارید تا حقیقت خودش به سراغ شما بیاید مطمئنا نخواهد آمد پس باید تلاش کنید با مطالعه و تحقیق و تفکر به حقیقت برسید و گرنه روز قیامت خودتان مسئول هرگونه کوتاهی خواهید بود.
دوم: برای شناخت حقیقت امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: "اعرف الحق تعرف اهله" یعنی حق را بشناس تا اهل حق هم شناخته شوند پس بدون شناخت حق، هرگز اهل آن شناخته نخواهند شد و همچنان متحیر خواهید ماند که آیا اهل سنت حق اند یا شیعه امامیه؟ پس گریزی جز شناخت حق نیست و حق بدون تحقیق و مطالعه و تفکر حاصل نخواهد شد.
سوم: حساب اهل سنت را باید از داعش جدا کرد، برای اثبات بطلان اعتقادات داعش فقط کافیست به فطرت و عقل خود مراجعه کنید خواهید یافت که اعمال و اعتقادات آنها مخالف عقل و فطرت بشر است، کدام فطرت و عقل سلیمی اجازه می دهد خون بی گناهانی مثل زن و بچه ها را بریزیم؟ علاوه بر عقل و فطرت کافیست یک نگاهی اجمالی به قرآن و کتاب های روایی اهل سنت بیندازیم تا دریابیم معتقدات و رفتارهای آن ها مخالف صریح آیات و حتی مخالف روایات اهل سنت است، هرچند تلاش میکنند خود را به کتاب و سنت نسبت دهند اما هیچ سنخیتی با آندو ندارند.
چهارم: و اما برای اثبات حقانیت شیعه علاوه بر ادله عقلی و قرآنی که امامت امام معصوم را ثابت میکند، به اندازه کافی دلایل محکم و یقینی در کتاب های روایی اهل سنت موجود است که با آن میتوان حقانیت امام علی(ع) و فرزندان معصوم اش را ثابت کرد، مثل فضائلی که برای اهل بیت(ع) ذکر شده است که خود بزرگترین دلیل بر شایستگی علی(ع) و فرزندان ایشان برای جانشینی پیامبر اسلام(ص) است و مثل آنجایی که در کتاب صحیحه مسلم -یکی از معتبرترین کتاب های روایی اهل سنت- از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند که جانشینان من دوازده نفر هستند و جز شیعه کسی قائل به امامت دوازده گانه نشده است. علاوه بر اینکه ماجرای غدیر که به صورت متواتر به ما رسیده است خود به تنهایی برای اثبات امامت امام علی(ع) کفایت میکند.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 33
خانه خدا (مکه) کی و به دست چه کسی ساخته شده و در طول زمان تا قبل از اسلام چه استفاده داشته؟ (لطفا در نظر داشته باشین که به یه نفری نسبتا بی سواد جواب میدین.
با تشکر)
پاسخ:
درباره تاریخ ساخت خانه خدا باید گفت: تردیدی وجود ندارد که این خانه توسط حضرت ابراهیم ساخته شده است.
خداوند در اینباره می فرماید:
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
و زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه کعبه را بالا مى بردند، پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی. سوره بقره آیه 127
اما اینکه چه کسی اولین بار خانه خدا را ساخت؟ دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول این است که خود حضرت ابراهیم(ع) برای اولین بار آن را ساخت.
احتمال دوم اینکه اولین بار توسط حضرت آدم(ع) ساخته شد و در طوفان حضرت نوح(ع) از بین رفت و مجددا توسط حضرت ابراهیم(ع) بازسازی شد. روایاتی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وجود دارد که احتمال دوم را تائید میکند.
و اما چه استفاده ای از کعبه میشده است در پاسخ می گوئیم:
مناسک مختص اسلام نبوده است همانطور که خداوند می فرماید:
لِّکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ...
برای هر امتی عبادتی ویژه قرار داده ایم که آن را انجام مى دهند... سوره حج آیه 67
همچنین می فرماید:
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى? إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ
و هنگامى که ما این خانه را برای همه مردم محل گردهمایی و جای امن و امان قرار دادیم، و از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع کنندگان وسجده گذاران پاکیزه کنید. سوره بقره آیه 125
از اینرو طبق این آیه و نقل های معتبر بخشی از این مناسک و عبادات مرتبط با کعبه بوده است از جمله مراسم حج، اعتکاف و... که قبل از اسلام نیز رواج داشته است هرچند توسط مشرکان و بت پرستان به مرور زمان دچار تغییرات ماهوی شده بود.
در پایان نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که فلسفه وجود اصل کعبه به عنوان نماد یکتاپرستی بسیار مهمتر از تاریخ ساخت و سازنده آن است.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 31
چرا خداوند به من آتش جهنم را نشان نمی دهد تا یقین کنم و ایمان بیاورم و دست از گمراهی و گناه بکشم و کار نیک انجام دهم؟
پاسخ:
خداوند تبارک و تعالی در پاسخ این سوال در آیه 27 و 28 سوره انعام می فرماید:
(وَلَوْ تَرَى? إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
بَلْ بَدَا لَهُم مَّا کَانُوا یُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ)
یعنی اگر آتش جهنم را ببینند می گویند ای کاش به دنیا بر می گشتیم تا آیات الهی را تکذیب نمیکردیم و از مومنین بودیم ولی آنها دروغ می گویند و اگر به دنیا برگردند باز هم به سمت چیز هایی میروند که از آن نهی شده اند!!!
به راستی خداوند که هرگز دروغ نمی گوید "و من اصدق من الله قیلا" پس چگونه است که حتی با دیدن آتش جهنم هم دست از راه باطل بر نمی دارند؟
در جواب باید گفت: چاره این افراد در دیدن آتش جهنم نیست و حتی با دیدن آتش جهنم هم چیزی عوض نمی شود، چرا که هرچند با دیدن آتش جهنم انسان به صورت موقت یقین پیدا میکند اما متاسفانه این یقین ها مانع از انجام گناه و بیراهه رفتن نمیشود، زیرا غفلت همواره در کمین انسان است و حتی با وجود یقین کردن باز هم دچار غفلت می شود و بیراهه میرود و عمل نیک انجام نخواهد داد.
خداوند در سوره یونس آیه 22 و 23 می فرماید: وقتی انسان در دریا دچار طوفان میشود خدا را خالصا میخواند و عهد می بندد که اگر نجات یافت شکر گزار باشد ولی همین که نجات یافت باز هم سرکشی میکند.
از اینرو هرکسی که معتقد به خدا و نبوت و معاد باشد به یک درجه ای از یقین رسیده است و همین اندازه برای او کافیست فقط باید تلاش کند غفلت را از خود دور کند تا به سمت گناه و بیراهه نرود و عمل صالح انجام دهد پس گناه کردن، سرکشی و گمراهی بخاطر یقین نداشتن نیست بلکه بخاطر غفلت است.
علاوه بر آنچه گفتیم مخفی نماند که عدم مشاهده محسوس آتش جهنم در این دنیا، دارای مصالحی است از جمله اینکه ارزش ایمان به این است که انسان با اختیار خود ایمان بیاورد نه بخاطر ترس از جهنم، همچنین ایمان به غیب عیار مهمی برای سنجش میزان ایمان است که با مشاهده دیگر ایمان آن ارزش والا را ندارد، ضمن اینکه اگر آتش جهنم را مشاهده کنیم و بعد از آن بازهم بخاطر غفلت به سمت گناه برویم قطعا مواخذه و عذاب الهی شدیدتر خواهد بود پس این مخفی بودن و عدم مشاهده آتش جهنم خود لطفی از طرف خداوند در حق بندگان است.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 32
قبل از اسلام چه دینی بود و حضرت محمد و خاندانش و اطرافیانش چی می پرستیده؟
و اینکه پیامبران قبل از محمد از چه قومی بوده؟
پاسخ:
دین خدا از زمان آدم(ع) تا زمان خاتم یکی بوده و آن هم اسلام به معنای تسلیم در برابر حق است، زیرا دین مطابق با فطرت نوع انسان است و از آنجا که همه انسان ها در فطرت مشترک اند پس دین و آموزه های آن نیز همه موافق با این فطرت بوده و باهم مشترک اند هرچند باتوجه به شرایط مکانی، زمانی، اوضاع سیاسی، اجتماعی و... در برخی احکام جزئی با هم اختلاف دارند ولی در اصول دین مثل مبدا، معاد و نبوت و احکام کلی شریعت باهم مشترک اند.
و اما دین پیامبر اسلام(ص) قبل از رسالت را از دو جهت میتوان بررسی کرد:
الف) اعتقادی: تردیدی نیست که ایشان قبل از رسالت موحد و خدا پرست بوده و هرگز به بت ها اعتقادی نداشته بلکه از آنها متنفر بوده است و این مسئله مورد اتفاق همه مسلمانان است.
ب) از جهت عبادات و احکام: طبق روایات معتبر پیامبر اسلام(ص) هم نماز میخواند و هم روزه میگرفت و هم حج میرفت و هم از گوشت مردار اجتناب میکرد و هم...
اما اینکه طبق کدام دین به این احکام عمل میکرد نیز دو احتمال دارد:
1-یک احتمال این است که از ادیان گذشته تبعیت میکرده است و این تبعیت جایز است همانگونه که در آیات قرآنی به پیامبر دستور می دهد از ادیان گذشته مثل نوح و ابراهیم تبعیت کند ولی قبل از رسالت دلیل قطعی و معتبری در دسترس نیست که پیامبر اسلام(ص) به ادیان گذشته عمل کرده است.
2-نبی به کسی گفته میشود که احکام را از فرشته وحی دریافت میکند و خود به آنها عمل میکند ولی مامور به تبلیغ آنها به دیگران نیست ولی رسول به کسی گفته میشود که احکام را دریافت و به دیگران ابلاغ میکند، با این مقدمه می گوئیم: احتمال قوی تر این است که پیامبر اسلام(ص) قبل از اینکه به رسالت برگزیده شود، نبی بوده است و از طریق فرشته وحی، احکام الهی را دریافت کرده و به آن عمل کرده است ولی مامور به ابلاغ آنها به دیگران نبوده است و پس از بعثت مامور به ابلاغ احکام الهی به مردم شده است موید این مطلب روایات صحیحه است.
و اما اینکه پیامبران قبل از محمد(ص) از چه قومی بوده اند باید گفت نه تنها همه از قوم بنی اسرائیل نبوده اند بلکه از 124 هزار پیامبر تنها تعداد کمی از آنها از بنی اسرائیل بوده و بقیه از اقوام دیگر بوده اند همانطور که خداوند می فرماید:
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ...
و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید. سوره نحل آیه 36
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 30
چرا علی(ع) قبل از شهادت حضرت زهرا(س) با عمر سازش نکرد ولی بعد از شهادت با عمر سازش کرد و حتی اسم خلفا را روی فرزندان خود میگذاشت و از این بالاتر دخترش ام کلثوم را به عقد عمر درآورد؟
پاسخ:
علی(ع) برای اتمام حجت بر مردم و امت اسلامی حاضر به بیعت با خلفا نشد تا مشروعیت خلافت ابوبکر را زیر سوال ببرد، چرا که اگر در همان ابتدا با او بیعت میکرد حقیقت برای همیشه مخفی می ماند و گفته میشد: اگر خلافت ابوبکر نامشروع بود، چرا علی(ع) با او بیعت کرد؟
از اینرو ابتدا بیعت نکرد ولی در ادامه و بخاطر مصالح مسلمین و به ناچار با ابوبکر بیعت کرد تا مانع نابودی دین اسلام شود. آنچه مهم است این است که علی(ع) با وجود بیعت اجباری، بازهم دست از اعتراض به خلفا برنداشت آنگونه که در کتب تاریخی نقل شده است.
نکته اساسی این است که این بیعت اجباری علی(ع) هرگز به معنای تائید مشروعیت خلافت خلفای قبل از خودش نبوده و نباید اینگونه برداشت کرد که با عمر سازش کرد و مشروعیت او را تائید کرده است.
بنابراین بیعت نکردن بخاطر اتمام حجت و بیعت کردن اجباری بخاطر حفظ اسلام بود.
اما اینکه علی(ع) سه تا از فرزندان خود را به نام خلفا نامگذاری کرده است باید گفت: این نام های مختص به سه خلیفه نبوده اند بلکه نام هایی رایج در میان اعراب بوده اند ولی آنچه حائز اهمیت است این است که هیچ تلازمی بین این نامگذاری و تائید خلفا نمی باشد.
اما درباره ازدواج عمر با ام کلثوم باید گفت: طبق تحقیقات انجام شده در هیچ کتاب معتبر یا نقل معتبری چه از منابع اهل سنت و چه شیعه، به این ازدواج اشاره نشده است و هدف از نقل های غیر معتبر با راویان ضعیف، و هدف از جعل این داستان فضیلت تراشی برای عمر بوده است.
در پایان ناگفته نماند از طرفی هم در منابع معتبر شیعه و هم اهل سنت آمده است که نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه" یعنی هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.
از طرف دیگر اگر حضرت فاطمه زهرا(س) امام خود را نمی شناخت پس باید بگوئیم نعوذ بالله سرور زنان اهل بهشت و سیده النساء العالمین کافر از دنیا رفته است!!! و اگر میشناخت پس امام زمان فاطمه(س) چه کسی بود؟ قطعا ابوبکر نبود، زیرا هم از منابع معتبر اهل سنت و هم منابع معتبر شیعه آمده است "ساخط علیهما" یعنی حضرت زهرا(س) در حالی که از ابوبکر و عمر خشمگین بود از دنیا رفت.
بنابراین بیعت نکردن حضرت زهرا(س) و مخالفت او یکی از بزرگترین و محکم ترین دلیل بر عدم مشروعیت خلافت ابوبکر است.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 28
خلاصه شبهه:
استدلال یک خانم درباره حجاب:
مدتی است سوزن همه گیر کرده روی حجاب!
امام جمعه و بسیج، موافقین را دعوت میکنند به راهپیمایی حجاب و عفاف!
استدلال مدافعان این است که حجاب بگذارید، چون مردها زیبایی شما زنها را میبینند و دلشان میخواهد!
مگر من که ماشین آخرین مدل شما را میبینم، دلم نمیخواهد؟
مگر من پشت ویترین مغازه لباس مدروز میبینم، نمیخواهم؟
مگر بچههای ما وقتی در تلویزیون غذاهای رنگارنگ میبینند، هوس نمیکنند!؟
بیاییدمعامله کنیم:
شما خانههای لاکچری و برجها و آپارتمانهای را ویران کنید، ویترین مغازه های کیف و کفش و... را تخته کنیدما قول میدهیم پایمان را به خیابان نگذاریم!
شما حجم شکمتان را پنهان کنید، ما هم مویمان را پنهان میکنیم!
شما دست از پرخوری بردارید و بر شکم مبارک حریف شوید، تا ما از خودنمایی دست بکشیم و برخوی زنانهمان چیره شویم!
بیایید بنشینیم و مذاکره کنیم!
امتیاز میدهیم و امتیاز میگیریم!
نمیشود تمام حلوای اسلام به کام شما باشد و چوب و چماقش برای ما!
??طاهره جمشیدی
پاسخ:
باوجود اینکه در این متن استدلالی وجود ندارد که از آن پاسخ دهیم اما نکاتی را متذکر میشویم!
اول: قطعا رعایت حجاب به عنوان یک حکم اسلامی و فطری، مسئله مهمی است و این مغالطه های نخ نما و تلاش برای بی ارزش و کوچک جلوه دادن آن هرگز باعث نمی شود از ارزش آن کاسته شود و چشم پوشی از آسیب های اجتماعی بی حجابی خسارت جبران ناپذیری خواهد داشت.
دوم: این مغالطه که القا شود، ائمه جمعه و بسیج و... تنها دغدغه ای که دارند فقط و فقط حجاب است و کاری با بقیه مسائل اجتماعی و مشکلات ندارند، این ادعا کذب محض و در واقع نوعی شیطنت است، کافیست زمان نه چندان دور سیل، زلزله، کرونا و... را به یاد بیاوریم.
سوم: چه کسی گفته تنها استدلال بر حجاب این است که مردان دلشان میخواهد؟ پیداست که گوینده این کلام یا نسبت به فلسفه حجاب و آثار زیان بار بی حجابی جاهل اند یا از روی غرض ورزی اینگونه سخن میگویند!!!
چهارم: مغالطعه بعدی این است که در صدر کلام به دعوت بسیج و امام جمعه ها اشاره میکند و در ادامه به برخی آسیب ها اشاره کرده و حرف های غیر منصفانه و کذب محض را به گونه مطرح میکنند که گویا دارد حکایت از طرز فکر آنان میکند در صورت که این حرف ها و آسیب ها هیچ سنخیتی با افکار اسلامی این دو قشر ندارد،
مثلا به گونه ای بیان میکنند که گویا امامان جمعه و بسیج همه دارای ماشین های گران قیمت با خانه های لاکچری و غذا های آنچنانی هستند در صورتی که مشاهدات عینی خلاف آن را می گوید و این دو قشر از اقشار بسیار ساده زیست هستند.
پنجم: هرچند نویسنده این متن، ژست مدافع حقوق زنان را به خود گرفته اما در واقع او با مقایسه کردن زن با ماشین، لباس های پشت ویترین،غذاهای رنگارنگ و... خود بزرگترین توهین را به زنان نجیب جامعه کرده است آنهم زنی که در آموزه های دینی از ارزش و جایگاه والایی برخوردار هستند و در تمجید مقام زن هم آیات و هم روایات بیشماری وجود دارد.
ششم: در ادامه نیز نویسنده متن به مغالطه خود ادامه داده ضمن توهین های مختلف همچنان به مقایسه های نابجا ادامه داده و قشر مذهبی خصوصا دو قشر مذکور را متهم به پرخوری و... میکند که اینها همه توهینی بیش نیستند ولی سعی کرده همه مشکلات را ختم بر این کند که گویا اگر حجاب نباشد بقیه مشکلات یا مشکلات ناچیزی هستند یا حل خواهند شد!!
هفتم: در پایان با تقسیم آموزه های اسلامی به خوب و بد سعی میکند به گونه ای وانمود کند که گویا اسلام هم منفعت دارد و هم ضرر و ائمه جمعه و بسیج و... منفعت آن را مصادره و ضررهای آن را بر زنان تحمیل کرده اند که بی اساس بودن آن بر کسی پوشیده نیست.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 29
نحوه ورود اسلام به ایران چگونه بود و آیا درسته که با جنگ و خونریزی بوده است؟
پاسخ:
اول: آنچه طبیعی به نظر میرسد این است که امپراطوری ایران هرگز نمیتوانست بپذیرد که مردم مناطق تحت سلطه او مذهب و دینی غیر از دین رسمی کشور خود را بپذیرند، بنابراین از زمانی که پیامبر اسلام(ص) خسروپرویز را به دین اسلام دعوت کرد این تقابل شروع شد و اولین واکنش امپراطوری ایران این بود که به باذان حاکم یمن که جزء مناطق تحت حاکمیت او بود دستور داد پیامبر اسلام را دستگیر کنند ولی باذان با دیدن معجزه پیامبر مسلمان شد و این آغازی بود بر اسلام آوردن ایرانیان که موجب خشم حاکمان ایرانی شد.
دوم: با اسلام آوردن ایرانیان همجوار با مسلمانان رفته رفته تقابل شروع شد و برای اولین بار در زمان ابوبکر بین آندو جنگ شروع شد و در زمان عمر پیروزی مسلمانان به اوج رسید و در نهایت زمان عثمان ایران تقریبا تحت سلطه مسلمانان درآمد.
سوم: هیچ جنگی بدون خونریزی پایان نمی پذیرد ولی همه مناطق ایران با جنگ تسلیم نشد بلکه بخش هایی از آن با صلح تسلیم شد.
اما اینکه در برخی موارد ممکن است خونی به ناحق ریخته یا ظلم و ستمی واقع شده باشد باید گفت: ما اسلامی که خلفا مدعی آن بودند را قبول نداریم تا چه رسد به اعمال برخی مسلمانان که ممکن است بخاطر تازه مسلمان شدن با آموزه های دینی آشنایی لازم را نداشته و یا بخاطر هوای نفس ظلمی کرده باشند آنگونه که در حق دختر رسول مکرم اسلام و... مرتکب شدند شاهد آن این است که علی(ع) با آن همه سابقه بی نظیر در نبردها ولی در این جنگ ها مشارکتی نداشته است.
چهارم: آنچه در اینباره مهم است این است که این مسئله مورد سوء استفاده دشمنان اسلام و استعمارگران قرار گرفته و بدون توجه به نقش مشکلات سیاسی، اجتماعی، فاصله طبقانی، فقر و ایدئولوژی منحط ثنویت زردشتی در سقوط امپراطوری ایران در مقابل نقش ایدئولوژی برتر اسلامی در پیروزی مسلمانان سعی میکنند از حس وطن پرستی ایرانی ها برای اهداف استعماری بهره ببرند، چرا که اسلام دینی ظلم ستیز و در تعارض با منافع استعمارگران است.
در پایان ناگفته نماند که مسلمانان هرگز ایرانی ها را مجبور به پذیرش اسلام نکردند، شاهد آن این است که در مناطقی که منجر به صلح شد هرگز در عهدنامه شرط اسلام آوردن مسلمانان در آن ذکر نشده بلکه ایرانیان مختار بودند یا اسلام بیاورند و مانند بقیه مسلمانان خمس و زکات بدهند یا بر دین و آئین خود بمانند و در عوض بجای خمس و زکات جزیه پرداخت کنند تا حکومت نیز امنیت و... آنان را تامین کند هرچند باتوجه به تعالیم عالیه اسلام اکثریت آنان اسلام را اختیار کردند.
??#محمدمهدی_فریدونی
شبهه 27
سلام و عرض ادب محضر بزرگوارانی که قبول زحمت می کنند و به شبهات پاسخ میدهند
عرضم اینست که سوال شده چرا وقتی عمر وارد خانه علی(ع) شد امام علی(ع) از فاطمه زهرا(س) دفاع نکرد؟
علیکم السلام
پاسخ:
اول: سوال کننده دفاع نکردن حضرت علی(ع) از حضرت زهرا(س) را مسلم گرفته در صورتی که این فرض به هیچ وجه قابل پذیرش نیست، بلکه طبق نقل های معتبر امام(ع) گریبان عمر را گرفت و او را به زمین کوبید و قصد کشتن او را داشت که توصیه پیامبر(ص) به صبر را به یاد آورد و منصرف شد.
دوم: امیر المومنین در توصیف شرایط آن زمان در خطبه شقشقیه می فرماید: من چاره ای جز صبر نداشتم همچون خار در چشم و استخوان در گلو! "فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْباً"
از اینرو در آن شرایط برای حفظ اصل اسلام علی(ع) چاره ای جز سکوت نداشت و تردیدی نیست که حفظ اسلام از حفظ جان حضرت زهرا(س) واجب تر و در اولویت بود و اگر علی(ع) برای دفاع از حضرت زهرا(س) دست به شمشیر می برد قطعا اصل اسلام نیز از بین میرفت، زیرا اگر می جنگید هم علی(ع) تنها بود و احتمال موفقیت او عملا ممکن نبود و هم چه بسا علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و یاران نزدیک امام همه کشته میشدند و بدین ترتیب نسل امامت منقطع میشد و بدون امامت اسلام نیز از بین میرفت و از طرف دیگر در صورت جنگ داخلی خطر ارتداد تازه مسلمان ها وجود داشت و از جانبی دیگر خطر لشکر روم نیز وجود داشت که از فرصت استفاده کنند و اسلام را ریشه کن کنند.
بنابراین صبر و سکوت تنها گزینه پیش روی امیرالمومنین علی(ع) بود.
??#محمدمهدی_فریدونی