سفارش تبلیغ
صبا ویژن
احترام دانشمند عمل کننده به علمش، مانند حرمت شهیدان و راستان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 99 دی 17 , ساعت 2:0 عصر

شبهه 17

 

تنافی علم خداوند با اختیار انسان:

 

اگه خداوند علم ندارد که من گناه میکنم پس علم او محدود و ناقص است و اگر علم دارد که من گناه میکنم پس من مجبورم گناه کنم وگرنه علم خداوند اشتباه و جهل می شود از اینرو علم خداوند با اختیار من سازگاری ندارد!

 

پاسخ:

اول: ما با علم حضوری خطا ناپذیر در می یابیم که در انجام افعال خود اختیار داریم و کسی ما را مجبور به انجام آن نمی کند.

 

دوم: خداوند علم دارد که شما با اختیار خودتان مرتکب گناه خواهید شد به تعبیر مرحوم علامه محمدتقی مصباح یزدی(ره) علم خداوند به فعل شما، با وصف اختیاریت تعلق می گیرد.

 

برای تقریب به ذهن یک مثال میزنم:

فرض کنید شما بر روی کوهی ایستاده اید و پائین کوه جاده ای هست که مثلا در سر پیچ دوم فرو ریخته و به اصطلاح جاده دچار رانش شده است و ماشینی با سرعت 120 کیلومتر در حال حرکت به سمت پیچ است.

شما با مشاهده این صحنه علم پیدا میکنید که این ماشین دچار سانحه خواهد شد حال سوال اینجاست آیا علم شما او را مجبور به این سانحه میکند؟ یا چه شما علم داشته باشید یا نداشته باشید بازهم سانحه و تصادف رخ خواهد داد؟ بلکه حتی اگر شما وجود هم نداشته باشید بازهم این اتفاق خواهد افتاد، واضح و روشن است که این سانحه ارتباطی به علم شما ندارد!

 

پس علم خداوند کسی را مجبور به انجام فعلی نمی کند و با اختیار داشتن بندگان منافاتی ندارد

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com

 


یکشنبه 99 دی 14 , ساعت 8:3 عصر

شبهه 16

 

اگر خداوند می دانست من جهنمی هستم ، چرا مرا خلق کرد ؟

پاسخ:

در واقع این سوال مشتمل بر دو امر است که باید به هر یک از ایندو مستقلا توجه کرد، چرا که حکم هرکدام غیر دیگری است، یکی خلق کردن خداوند و دیگری جهنمی شدن شخص مخلوق.

 

اما اینکه چرا خداوند شخص شما را خلق کرده است بخاطر اینکه از یک طرف شما موجود ممکنی هستید که هستی و وجود برای شما ممکن بوده و از باب تسامح میشه گفت وجود حق شما بوده است و از طرف دیگر خداوند بخیل نیست و هرگونه بخل از ساحت مقدس او بدور است از اینرو اگر خداوند شما را خلق نمیکرد در اینصورت موجودی صلاحیت خلق را داشته ولی خداوند آن را خلق نکرده که این امر با عدالت خداوند و فیاض علی الاطلاق بودن او سازگاری ندارد پس عدالت خداوند وجود شما را اقتضا میکند و خلقت شما از خداوند ضروری است، البته نه به معنای "وجوب بر خدا" که جبر شود بلکه به معنای "وجوب از خدا" که این ضرورت نیز از ناحیه خود خداوند است.

 

و اما جهنمی شدن شما فعل اختیاری شماست که با اختیار خودتان راه شقاوت را در پیش گرفته اید آنهم بعد از اتمام حجت خداوند بر شما و نشان دادن راه نورانی حق و بیان صراط مستقیم به سعادت.

 

بنابراین خلقت خداوند فعل اوست که بر اساس عدالت و فیاض علی الاطلاق بودنش آن را انجام می دهد و انتخاب جهنم رفتن فعل خود شماست که ناشی از سوء اختیار شماست و ارتباطی به فعل خداوند ندارد و اینکه شما با اختیار خودتان گمراهی را انتخاب میکنید دلیل بر این نمیشود که خداوند بر خلاف مقتضای عدالت عمل کند و حق هستی را از شما بگیرد.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


جمعه 99 دی 12 , ساعت 9:40 صبح

شبهه 15

 

اینجانب در یکی از کشورهای غربی زندگی میکنم متاسفانه یکی از حربه ها علیه حضرت محمد(ص) بحث تعدد زوجات ایشان است که این امر را تقبیح کرده و آنرا امر اشتباهی میدانند ممنون میشم در اینباره توضیح دهید.

 

پاسخ:

 برای تعدد زوجات پیامبر اسلام(ص) -که در 13 سال آخر از عمر شریف ایشان اتفاق افتاد و تا 50 سالگی فقط یک زن بنام حضرت خدیجه(س) داشتند- عوامل مختلفی را ذکر کرده اند که در برخی موارد جنبه سیاسی داشته یا از باب دلجویی از کسی بوده که شوهرش در جنگ شهید شده بود یا بخاطر حمایت از زن بی سرپرست بوده است...

 

اما اگر شبهه کننده شخص غیر مسلمان باشد علاوه بر این نکته باید گفت این بحث مربوط به عصمت پیامبر اسلام است از اینرو باید ابتدا وجود خداوند و سپس حقانیت نبوت پیامبر و بعد عصمت آن را اثبات کرد و با اثبات عصمت طبیعتا هرگونه خطا و اشتباه یا هوس رانی از پیامبر اسلام نفی خواهد شد و در مرتبه بعد میتوان به عوامل سیاسی، اجتماعی و دینی آن اشاره کرد و از آنجایی که عصمت پیامبر هم دلیل عقلی و هم قرآنی دارد قطعا ازدواج های متعدد او بخاطر مصالح سیاسی، اجتماعی و اعتقادی بوده و امری موجه می باشد. 

 

ضمن اینکه دلایلی که برای تقبیح تعدد زوجات مطرح کرده اند همگی مخدوش اند و شاید بتوان همه آنها را در این استدلال خلاصه کرد که ازدواج مجدد غیر انسانی است، زیرا عاطفه زن اول نادیده گرفته شده و باعث ضربه عاطفی به او میشود و این امری غیر انسانی است!

در پاسخ باید گفت:

اول: ملاک در تشخیص انسانی و غیر انسانی بودن یک عمل مبهم بوده و در اکثر موارد شخص سلیقه خود را انسانی دانسته و آن را ملاک انسانیت قرار می دهد.

دوم: با این استدلال تعدد فرزند نیز باید امری غیر انسانی تلقی شود، زیرا اگر ازدواج مجدد بخاطر لطمه عاطفی به زن اول جایز نباشد فرزند دوم داشتن نیز باعث لطمه عاطفی به فرزند اول میشود و نباید جایز باشد حال آنکه کسی به آن التزام ندارد.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


جمعه 99 دی 12 , ساعت 9:39 صبح

شبهه 14

 

اسلام با زور شمشیر پیش رفت مانند داعش که نمونه ای شبیه به حکومت پیامبر اسلام است.

 

پاسخ:

اول: چگونه میتوان باور کرد که عده ای قلیل، در شعب ابی طالب در محاصره و تحریم همه جانبه صرفا با زور شمشیر تا این حد گسترش پیدا کند؟!!

 

دوم: اگر پیامبر اسلام (ص) با تکیه بر شمشیر اسلام را گسترش داده بود پس چگونه پس از فتح مکه که قدرت بر کشتار و قتل عام مخالفان خود را داشت ولی عفو عمومی اعلام کرد؟ آنهم در شرایطی که دشمنان وی در زمانی نه چندان دور در ظلم و ستم بر او و یارانش سنگ تمام گذاشته بودند اما هرگز پیامبر رحمت در صدد انتقام بر نیامد!

 

سوم: در موارد زیادی شمشیر مسلمانان برای دفاع از خود بوده و بر فرض که در مقطعی اسلام با زور شمشیر گسترش پیدا کرده باشد و در حال دفاع نبوده باشد، بازهم ایرادی بر آن نیست، چرا که دین اسلام دینی جهانی بوده و رسالت پیامبر اسلام این بود که همه مستضعفان عالم را از زیر سلطه ظالمان و مستکبران رهایی بخشد و -باتوجه به مقاومت و اصرار مستکبرین بر ادامه ظلم خویش- این امر جز با کمک شمشیر و جنگ امکان پذیر نبود.

 

در پایان باید گفت: واقعیت این است که گسترش سریع و باور نکردنی اسلام در کوتاه ترین زمان ممکن، از طرفی مدیون حقانیت آموزه های دینی اسلام که مطابق با فطرت انسانی است و از طرف دیگر معجزه های پیامبر اسلام که حجت را بر همگان تمام کرده بود!

 

و اما مقایسه حکومت پیامبر اسلام با مشرکین و مدعیان دروغین و خونریزی مثل داعش که دست پروده استکبار جهانی بود، نهایت بی انصافی است که بر هیچ آدم منصفی پوشیده نیست.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:36 عصر

شبهه 13

با سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم

لطفا درباره چرایی حرام بودن گوشت خوک هم از جهت فقهی و هم از جهت علمی توضیح دهید

با تشکر

 

علیکم السلام

 

پاسخ: 

 

از جهت علمی باید به اهل آن مراجعه کرد که البته امروزه ضررهای بهداشتی و امراض متعددی برای مصرف گوشت خوک بیان کرده اند.

 

و اما از لحاظ فقهی گوشت خوک هم دارای حکم وضعی نجاست و هم حکم تکلیفی حرمت است.

حکم تکلیفی آن از تصریح آیات متعدد قرآنی و روایات و حکم وضعی نجاست آن از سیاق آیات و تصریح روایات استفاده میشود.

 

و اما در رابطه با فلسفه حرمت و نجاست باید گفت در این باره احتمالات مختلفی هست یا بخاطر همان ضررهای بهداشتی است که برخی از آنها را علم ثابت و برخی را چه بسا هنوز ثابت نکرده است

یا احتمال دارد بخاطر آثاری است که مصرف گوشت خوک در اخلاق انسان میگذارد مثل بی غیرتی که برخی با حدس قوی آن را ذکر کرده اند چرا که اساسا خوک ها نسبت به جفت خود هیچ غیرتی از خود نشان نمی دهند و به راحتی آن را در اختیار سایر خوک های نر قرار می دهند!!!

یا بخاطر علتی است که ما از درک آن عاجز هستیم، زیرا فلسفه احکام یا محسوس نیستند تا با حواس خود آنها را درک کنیم یا از امور جزئی هستند که عقل مدرک کلیات از درک آنها عاجز است.

 

ولی آنچه به عنوان یک قاعده عمومی باید به آن تمسک کرد این است که رابطه علی و معلولی فقط در امور مادی و محسوس برقرار نیست بلکه علیت اعم از امور محسوس و غیر محسوس است و چه بسا بین مصرف گوشت خوک و خلق و خوی و عدم رسیدن به کمال نهایی انسان رابطه علیت برقرار باشد که علوم تجربی از ادراک آن عاجزاند و اساسا راهی برای اثبات آن ندارند، زیرا امور غیر محسوس به تجربه حسی در نمی آید.

 

 اما خداوند تبارک تعالی بخاطر علم بی نهایتش، به این رابطه علی و معلولی آگاه است و بخاطر همین آن را حرام کرده است، چرا که هیچ حکمی از خداوند حکیم بدون حکمت نخواهد بود اگر حکم واجب یا مستحب باشد حتما دارای مصلحتی بوده و اگر حرمت یا کراهت باشد حتما دارای مفسده ای است هرچند ما از درک آن عاجز باشیم.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:35 عصر

شبهه 12

سوال: چرا شیعه از یک طرف از تفکر ناسیونالیسم اعلام برائت میکند ولی از طرف دیگر فقط شیعه را برحق و بقیه را باطل می پندارد؟

 

پاسخ: برای روشن شدن پاسخ باید ابتدا دو مفهوم ناسیونالیسم و پلورالیسم(تکثر گرایی) را تبیین کرد.

ناسیونالیسم یک مکتب فکری است که ملاک در برتری را نژاد و ملیت می داند. در این تفکر آداب و رسوم و منافع ملی بر دین و آموزه های آن مقدم است

 اما پلورالیسم به معنای تکثرگرایی، یعنی حق های مختلف است به این معنا که هیچ مکتبی بر مکتب دیگر برتری ندارد بلکه همه مکاتب فکری چه دینی و چه غیر دینی بر حق هستند.

 

با این مقدمه باید گفت از دیدگاه شیعه ملاک و برتری هرگز نژادی و ملیتی نبوده از اینرو شیعه دارای تفکر ناسیونالیستی نیست البته به این معنا نیست که شیعه وطن دوست نباشد بلکه به این معنا که ملاک برتری و حقانیت را صرفا نژادی و ملیتی نمی داند.

از طرف دیگر طبق آموزه های دینی و عقلانی شیعه، تکثر در حقانیت واضح البطلان است و نمیشود دو یا چند تفکر متقابل همگی بر حق باشند، چرا که لازمه اش تناقض صریح خواهد بود و بطلان تناقض امری آشکار است اما این بدان معنا نیست که پلورالیسم در نجات را قبول نداشته باشد بلکه پلورالیسم در نجات امری شدنی است یعنی اینگونه نیست که همه ادیان و مذاهب دیگر اهل جهنم باشند بلکه اگر افرادی یافت شوند که یا صدای حق به آنها نرسیده یا در رسیدن به حق کوتاهی نکرده باشند ولی آن را درک نکرده اند آنها نیز اهل نجات خواهند بود و از آن به پلورالیسم در نجات تعبیر میکنند.

 

بنابراین از دیدگاه شیعه، تفکر ناسیونالیستی و تفکر پلورالیسم در حقانیت هر دو باطل اند، زیرا ملاک برتری، نژاد و ملیت نیست و مکتب حق بیش از یکی نمیتواند باشد هر چند کسانی که صدای حق به آنها نرسیده است معذور بوده و نجات خواهند یافت از اینرو بر حق دانستن مذهب شیعه و باطل شمردن بقیه مکاتب و مذاهب به معنای تفکر ناسیونالیستی نیست.

#??محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:34 عصر

شبهه 11

 

من خانومی هستم که تا بحال چندبار عمل زیبایی انجام داده ام ولی هنوز از ظاهر خودم ناراضی ام چرا خداوند من را زشت خلق کرده است؟

 

پاسخ: زشتی و زیبایی امری نسبی است و زیبای مطلق فقط خداست که از جمیع جهات زیباست اما همه مخلوقات دارای زیبایی نسبی هستند و زشتی مطلق هرگز نداریم از اینرو هر کدام از مخلوقات خداوند تبارک و تعالی بهره ای از زیبایی دارند. خداوند درباره خلقت خویش می فرماید: "فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ" سوره مومنون آیه 14

 

باتوجه به این مقدمه باید گفت این ظاهر شما نیست که زشت است بلکه شما اسیر چشم های حریصی شده اید که سیری ناپذیر اند.

از اینرو اگر هزاران عمل زیبایی انجام بدهید بازهم از خود ناراضی هستید پس بجای این همه عمل زیبایی جلوی حرص بیش از اندازه چشمانت را بگیر ضمن آنکه چشمان اجنبی نیز همچون چشم های خودتان حریص اند و اگر هزاران بار هم عمل زیبایی انجام بدهی بازهم نمیتوانی آنها را راضی کنی چرا که انسان موجودی حریص است.

 

عمل زیبایی هرچند فی نفسه اشکالی ندارد ولی متاسفانه امروزه کم نیستند افرادی که صرفا بخاطر فخر فروشی به دیگران عمل زیبایی انجام میدهند.

در پایان فراموش نکنیم در این دنیا هرچه هستیم، زشت یا زیبا، عاقبت خوراک مار و مور خواهیم شد و زیبایی واقعی بسته به عمل ما در آخرت نمایان خواهد شد پس برای ساختن زیبایی سرای دیگر بکوشیم که خالق زیبایی و زشتی اوخروی خود ما هستیم.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:31 عصر

شبهه 10

من میخواهم بجای نماز خواندن خودم یک ساعت با خدا راز و نیاز کنم و یا نماز را به فارسی بخوانم چرا حتما باید به عربی باشد؟

 

پاسخ: به فرموده خداوند تبارک و تعالی هدف از خلقت انسان، عبادت است و عبادت نیز وسیله ای برای عبودیت است و معنای عبودیت همان تسلیم است و تسلیم زمانی محقق میشود که هرآنچه خداوند میخواهد انجام دهیم نه هرآنچه ما میخواهیم.

 

همچنین تسلیم یعنی به گونه ای خداوند را عبادت کنیم که او میخواهد نه هرگونه که خودمان میخواهیم مگر غیر از این بود که وقتی خداوند از شیطان خواست بر حضرت آدم سجده کند شیطان گفت: اگر مرا معاف کنی بجای آن عبادتی انجام خواهم داد که هرگز کسی همچین عبادتی انجام نداده باشد ولی خداوند در پاسخ فرمود آنگونه که من میخواهم باید عبادت شوم نه آنگونه که تو میخواهی! یعنی خداوند عبودیت شیطان را میخواست نه عبادت!

 

بنابراین محور اصلی خداوند است نه انسان حال آنکه شما در حقیقت جای خدا و انسان را با هم عوض کرده و اراده خود را بر اراده خداوند ترجیح داده، و انسان را محور قرار می دهید و این با روح عبادت و عبودیت منافات دارد. از اینرو آن یک ساعت عبادت بجای نماز هرچند ممکن است عبادت باشد ولی چون عبودیت نیست هیچ ارزشی ندارد.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:30 عصر
شبهه 9
سوال: چرا سیاست را عین دیانت معرفی میکنید؟ به نظر من ایندو کاملا از هم جدا هستند و دین نباید در سیاست دخالت کند!
پاسخ: اگر بخواهیم نسبت بین دو مفهوم را با هم بسنجیم ابتدا باید ایندو را تعریف نموده تا خودبخود رابطه بین آندو نیز روشن شود.
در تعریف سیاست، تعریف های مختلفی ارائه شده است که قدر جامع و نقطه مشترک آنها این است که سیاست یعنی جهت دهی به رفتارهای اجتماعی!
و دین یعنی برنامه فردی و اجتماعی برای رسیدن به سعادت و کمال انسانی!
پس دین هم برنامه فردی مثل عبادات دارد و هم برنامه اجتماعی مثل حدود و دیات و...
و سیاست فقط برنامه های اجتماعی را شامل میشود.
از اینرور سیاست(برنامه اجتماعی) بخشی از دیانت(برنامه فردی و اجتماعی) است و بین آندو رابطه کل و جزء است.
و از آنجایی که بین کل و جزء رابطه عینیت برقرار است پس سیاست عین دیانت است و ایندو از هم جدا نیستند.
شاهد بر این مطلب تلاش همه انبیاء الهی و جانشینان آنان برای تشکیل یا بقاء حکومت اسلامی و حاکمیت دستورات الهی در بعد اجتماعی جامعه بوده است که نمونه آن تشکیل حکومت توسط نبی مکرم اسلام(ص) و علی بن ابی طالب(ع) است.
??#محمدمهدی_فریدونی
@antishobhe313mmf
www.ghalh.parsiblog.com

سه شنبه 99 دی 9 , ساعت 9:29 عصر

شبهه 8

سوال: چرا من باید از دستورات خدا اطاعت کنم؟ من ترجیح میدهم آزاد باشم و هر آنچه نفسم خواست اطاعت کنم تا از زندگی لذت ببرم؟

جواب:

جواب نقضی: اینگونه نیست که همیشه از نفس اطاعت کنید بلکه ضرورتا در مواردی نفس خود را محدود میکنید، مثل خوردن غذایی که برای بدن شما ضرر دارد و همچنین محدودیت های اجتماعی که خواه ناخواه باید به آن پایبند باشید تا بتوانید زندگی اجتماعی داشته باشید.

 

جواب حلی: هر انسانی از دو بعد تشکیل یافته است که مهمترین بعد وجودی آن، روح و نفس است. و از آنجایی که روح مجرد از ماده برای رسیدن به کمال لایق خود، نیازمند به برنامه هایی متناسب با نیازهای آن است تا با رعایت باید و نبایدهای لازم به آن کمال و سعادت برسد، و به اعتراف اندیشمندان حوزه انسان شناسی انسان موجودی ناشناخته است بنابراین تنها موجودی میتواند نیازهای واقعی او را تشخیص دهد که خود خالق آن بوده و بر ابعاد وجودی آن اشراف دارد و آن کسی نیست جز خداوند تبارک تعالی و انسان عاجز از آن است که اشراف کاملی بر روح مجرد و نیازهای واقعی آن پیدا کند.

از اینرو نه تنها فلسفه بسیاری از احکام بر ما پوشیده است بلکه اساسا انسان توان و ظرفیت فهم  آنها را ندارد و در موارد مختلفی باید تعبدا بپذیرد هر چند این تعبد خود منشا عقلانی دارد، زیرا خود انسان معترف است که به تنهایی عاجز از فهم حقیقت انسان و نیازهای آن است.

 

شبهات بسیاری که به احکام از جمله مباحث حقوق زن توسط فمنیسم ها وارد میشود ناشی از عدم توجه به این حقیقت می باشد.

??#محمدمهدی_فریدونی

@antishobhe313mmf

www.ghalh.parsiblog.com


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ