بسم الله الرّحمن الرّحیم
ساختار مقاله
صفحه اول:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. نام مقاله. مشخصات نویسنده. تاریخ.
صفحه دوم :
1. چکیده: خلاصه ای از اصل مقاله، روش پژوهش شما، برخی منابعی مهم مورد استفاده و دست آوردهایی که داشته اید. (نهایتا 200 کلمه)
2. کلید واژه: سه تا ده کلمه کلیدی، مهم و پرکاربرد در مقاله شما.
صفحه سوم :
مقدمه. در مقدمه باید عنوان مقاله خود را تعریف وتبیین کنید؛ به فایده،کاربرد،اهمیت و ضرورت موضوع مقاله اشاره کنید. پرسشها و سوالات اصلی و فرعی که قرار است در مقاله شما به آن پاسخ داده شود را بیان کنید. (یک ششم اصل مقاله)
صفحه چهارم به بعد:
بدنه. بدنه اصل مقاله شماست. که شامل دسته بندی تحقیقات شماست . نتیجه گیری در صفحه آخر بدنه ذکر می شود. بدنه مقاله در پژوهش کلاسی از 8 صفحه و در مقلات علامه حلی از 10 صفحه کمتر نباشد.
آدرس درون متنی در پاورقی: نام کتاب، جلد، و صفحه.
آخرین بخش مقاله:
کتابنامه(منابع): نام خانوادگی نویسنده،نام نویسنده، نام کتاب، نام ناشر، نوبت چاپ، سال انتشار.
www.ghalh.parsiblog.com
به کسی رو زدن:
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی ارزد
www.ghalh.parsiblog.com
استناد به منابع دست دوم در مقاله
: هنگامی که داریم مقاله مینویسیم، مواردی پیش میآید که میخواهیم به مطلبی استناد کنیم که خودِ آن مطلب در متنی که ما داریم میخوانیم، از جای دیگری نقل شده است.
مثال:
منبع دست دوم(ب)، اثری است که ما داریم آن را میخوانیم و استنادهایی به دیگر منابع دارد.
منبع دست اول(الف)، اثری است که در منبع ب مورد استناد قرار گرفته است و ما به خود آن منبع مستقیماً دسترسی نداریم.
این را به یاد داشته باشید که همیشه باید به عنوان یک نویسنده، بیشترین میزان شفافیت را در نگارش علمی مد نظر داشته باشیم. باید به طور دقیق و کامل مشخص کنیم کدام بخش از نوشته، نظر خود ماست؛ کدام بخش نظر نویسند? منبعی است که در دست ماست و کدام بخش، نظر نویسند? منبعی است که منبع ب به آن استناد کرده است (یعنی منبع الف).
اگر ب به الف استناد کرده بود، برای استناد به الف، آوردن نام ب ضروری است؟
بله. باید اسم هر دو منبع را بیاوریم به صورتی که مشخص شود اید? اصلی در متن الف مطرح شده و منبع ب هم از آن استفاده کرده است. با این نوع استناد نشان دادهایم که در درج? نخست، بااخلاق هستیم، و دوم، به منبع الف، به دلایلی مانندِ در دسترس نبودن، به زبان دیگر بودن و شبیه اینها دسترسی نداشتهایم و سوم، اگر احتمالاً منبع ب در نقل اشتباه کرده باشد، اشتباه به پای ما نوشته نمیشود. البته باید دقت کنیم که دلایلی مثل تنبلی و کمبود وقت توجیه مناسبی برای این استناد در استناد نیستند. بسیار مهم است که پژوهشگر تا آنجا که میشود از منابع دست اول استفاده کند. معمولاً نویسندهها به دلیل نبود امکان مشاهد? منبع دست اول یا زبان متفاوت از منابع واسط نقل میکنند.
چگونه باید استناد کرد؟
روش استناد «نقل در نقل» به این صورت است که مثلاً مینویسیم:
«نویسند? ب به نقل از نویسند?الف مینویسد...»
یا در پایان متنی که نقل کردهایم و در داخل پرانتز مینویسیم:... (نویسند? ب س، به نقل ازنویسند? الف).
در کتابنامه نام منبع ب و منبع الف چگونه میآید؟
در کتابنامه، تنها نام منبع ب آورده میشود و چون منبع الف را ندیدهایم، نباید نام آن منبع را در کتابنامه ذکر کنیم.
آیا اگر با چند واسطه به منابع دیگری استناد داده شده باشد، من هم باید تمام آن حلقهها را نام ببرم؟
بله، چرا نه؟ شما که هیچ کدام از آن منابع واسط را ندیدهاید، اگر حلقهای را حذف کنید، ادعایی خلاف واقع کردهاید.
اگر هم? حلقههای استنادی را ذکر کنم، شکل استناد زشت میشود، چهکار کنم؟
شکل استناد اینجا مهم نیست. مهم رعایت امانت است. مخاطب شما باید بتواند تمام مسیری را که شما برای پژوهش طی کردهاید، چه مطالعات و چه روش پژوهش، دوباره طی کند. باید جای پای خود را کامل برای مخاطب مشخص کنید که مسیر را تشخیص دهد.
آیا استناد به منابع دست دوم، ارزش پژوهش من را کم میکند؟
بستگی دارد. اگر تنبلی کرده باشید و به سراغ منابع اصلی نرفته باشید، بله، ارزش پژوهش شما کم شده است اما اگر محدودیت وجود داشته و برای شما میسر نبوده، مثلاً منبع به زبانی بوده که شما با آن زبان آشنایی نداشتهاید یا از لحاظ فیزیکی امکان دسترسی به آن را نداشتهاید، کسی از شما خرده نمیگیرد؛ فقط باید دقت کنید که به اشخاص و حلقههای استنادی معتبر استناد بدهید. همانطور که احتمالاً در متون مذهبی خودمان مواجه شدهاید، برای معتبر کردن یک حدیث، تمام زنجیر? گویند? حدیث ذکر میشود تا اعتبار حدیث نشان داده شود: تا هفت یا هشت حلق? استنادی و گاهی بیشتر این هم ذکر شده است.
اگر بر اساس استنادهای منبع ب، به منبع الف رسیده باشم و خود منبع الف را مطالعه کرده باشم، باز هم نیاز هست که نامی از منبع ب بیاورم؟
اگر تمام آن مطلبی که دارید نقل میکنید در منبع الف باشد، نیازی به آوردن نام منبع ب نیست اما اگر بخشی از مطلبِ مورد استناد، در منبع ب باشد، مشخص است که نامِ هر دو منبع الف و ب هم در متن و هم در کتابنامه باید ذکر شود
آیا منظور از «نقل قول مستقیم» و «نقل قول غیرمستقیم» همین استناد به منبع اولیه یا استناد به منبع دست دوم است؟
«نقل قول مستقیم» یعنی آوردن لفظ به لفظ متنی که داریم میخوانیم در متن خودمان و «نقل قول غیرمستقیم» یعنی آوردن آنچه خواندهایم، به صورت نقل بهمضمون و به زبان خودمان در متنی که داریم مینویسیم.
رجبزاده عصارها، امیرحسین (1396). استناد به منابع دست دوم و رعایت حلقههای استنادی
www.ghalh.parsiblog.com
یازده بار جهان گوشهء زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریهء باران کم نیست
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسهء جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضهء دندان کم نیست*
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تاهمین لحظه که خون گریه ء باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست.
*گریز به روضه مجلس یزید
وقتی رسید قافله در مجلس یزید
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
اشک سر بریده در آمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای
با پای پر ز آبله در مجلس یزید
داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید
بالا نشسته حرمله در مجلس یزید
با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت
با دین سر مقابله در مجلس یزید
دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست
مطرب میان هلهله در مجلس یزید
بزم شراب بود و چه کردند پای تشت
رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید
ای وای، بین جام شراب و سر امام
چندان نبود فاصله در مجلس یزید
بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد
صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید
شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین
آتش فشان به زلزله در مجلس یزید.
صحبت که از خرید و فروش کنیز شد
افتاد باز ولوله در مجلس یزید.
www.ghalh.parsiblog.com
بسم الله الرحمن الرحیم
1. مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَا مَحَقَ اَلْإِیمَانَ مَحْقَ اَلشُّحِّ شَیْءٌ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِهَذَا اَلشُّحِّ دَبِیباً کَدَبِیبِ اَلنَّمْلِ وَ شُعَباً کَشُعَبِ اَلشِّرْکِ. خصال باب الواحد حدیث 93
رسول خدا فرمود هیچ چیز مثل بخل ایمان را نابود نمی کند، سپس فرمود بخل یک جنبشى دارد چون جنبش مورچه و شعبههائى دارد چون شعبههاى شرک.
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ اَلْکَعْبَةِ . خصال باب الواحد حدیث 95
امام صادق(علیه السّلام)فرمود:احترام مؤمن بیشتر از کعبه است
3. عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: حَسْبُ اَلْمُؤْمِنِ مِنَ اَللَّهِ نُصْرَةً أَنْ یَرَى عَدُوَّهُ یَعْمَلُ بِمَعَاصِی اَللَّهِ. خصال باب الواحد حدیث96
امام ششم فرمود همین نصرت الهى براى مؤمن بس است که ببیند دشمنش مشغول معصیت خدا است
4. إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نِعْمَ اَلشَّیْءُ اَلْهَدِیَّةُ أَمَامَ اَلْحَاجَةِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ اَلْهَدِیَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ خصال باب الواحد حدیث 97
سکونى از امام صادق(علیه السّلام)نقل مىکند که فرمود:چقدر خوب است هدیه دادن پیش از احتیاج(پیش از آنکه طرف محتاج شود به او هدیه بدهى)و فرمود:هدیه بدهید تا همدیگر را دوست داشته باشید،همانا هدیه کینهها را از میان مىبرد.
5. عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَةٍ عَرَفَ اَلنَّاسَ فَصَاحَبَهُمْ بِبَدَنِهِ وَ لَمْ یُصَاحِبْهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ بِقَلْبِهِ فَعَرَفَهُمْ فِی اَلظَّاهِرِ وَ لَمْ یَعْرِفُوهُ فِی اَلْبَاطِن.خصال باب الواحدحدیث 98
امام صادق(علیه السّلام) فرمود:خوشا به حال بندهاى که بىنام و نشان و غیر معروف باشد،او مردم را مىشناسد و با بدن خود با آنان همراهى مىکند ولى با قلب خود با آنان همراهى نمىکند،او ظاهر آنها را مىشناسد و آنان باطن او را نمىشناسند.
6. عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قَالَتْ أُمُّ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِسُلَیْمَانَ: إِیَّاکَ وَ کَثْرَةَ اَلنَّوْمِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ کَثْرَةَ اَلنَّوْمِ بِاللَّیْلِ تَدَعُ اَلرَّجُلَ فَقِیراً یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ. خصال باب الواحد حدیث 99
رسول خدا(ص)فرمود: مادر سلیمان بن داود بسلیمان گفت: مبادا شب زیاد بخوابی که بشب خواب زیاد کردن مایه نیازمندی و بیچارگی روز قیامت است.
7. عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: حمله القرآن عرفاء اهل الجنه خصال باب الواحد حدیث100
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودحاملان قرآن عارفان اهل بهشتند
8. عن الحسن علیه السلام: ان احسن الحسن الخلق الحسن. خصال باب الواحد حدیث 102
از امام حسن علیه السلام روایت شده که فرمودند بهترین نیکی ها اخلاق نیکوست.
9. رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : لِکُلِّ نَبِیٍّ دَعوَةٌ قد دَعا بِها و قد سَألَ سُؤلاً ، و قد خَبَأتُ دَعوَتی لِشَفاعَتِی لاِمَّتی یَومَ القِیامَةِ خصال باب الواحد حدیث 103
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر پیامبرى به درگاه خدا دعایى کرده و از او چیزى خواسته است ، امّا من خواهش خود [از خدا ]را براى شفاعت امّتم در روز قیامت نگه داشته ام.
10. عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ اَلْفِقْهُ وَ أَفْضَلُ اَلدِّینِ اَلْوَرَعُ.خصال باب الواحد حدیث 104
پیامبر خدا(صلّى الله علیه و آله)فرمود:بهترین عبادت دانستن(احکام شرع)و بهترین دین پرهیزگارى است.
www.ghalh.parsiblog.com
بسم الله الرحمن الرحیم
عن عبدالواحد بن المختار قال: سالت ابا جعفر علیه السلام عن اللعب بالشطرنج فقال:إن المومن لمشغول عن اللعب.
عبد الواحد بن مختار می گوید از امام با قر علیه السلام در مورد بازی شطرنج سوال کردم فرمودند: مومن از لهو ولعب روی گردان است.
www.ghalh.parsiblog.com
بسم الله الرحمن الرحیم
عن اسماعیل بن ابی زیاد عن ابی عبد الله علیه السلام قال : من ظهرت صحته علی سقمه فیعالج فمات فانا الی الله منه بریء.
امام صادق علیه السلام فرمودند کسی که سلامتی اش بر بیماری اش غلبه داشته باشد و معالجه کند، اگر مرد من نزد خداوند از او برائت می جویم. «خصال باب الواحد حدیث 91»
www.ghalh.parsiblog.com
بسم الله الرحمن الرحیم
عن اسماعیل بن ابی زیاد عن ابی عبدالله علیه السلام عن ابیه عن جده علیهم السلام: قال: قال امیر المومنین علیه السلام: من أراد أن یُکثر خیر بیته، فلیغسل یده قبل الاکل.
امیر المومنین علیه السلام فرمودند کسی که بخواهد خیر خانه اش زیاد شود قبل از غذا خوردن دستانش را بشوید. «خصال باب الواحد حدیث 90»
www.ghalh.parsiblog.com
عن مدرک بن الهزاز قال :قال ابو عبد الله علیه السلام یا مدرک رحم الله عبدا اجتر موده الناس الی نفسه فحدثهم بما یعرفون ترک ما ینکرون. «خصال باب الواحد حدیث89»
مدرک بن هزاز می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: « ای مدرک خداوند رحمت کند بنده ای را که موده و محبت ناس(اهل سنت) را به سوی خود جلب کند با آنها با زبان خودشان (به قدر فهمشان) سخن بگوید و آنچه را نمی پسندند( باور ندارند) رها کند.
ظاهرا منظور از «ناس» در این روایت «عامه» اند و این روایت ناظر به نحوه معاشرت با اهل سنت است.
www.ghalh.parsiblog.com
عن نجم(بن حطیم او الغنوی) عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال لی یا نجم کُلکم فی الجنه معنا الا أنه ما اقبح بالرجل منکم ان یدخل الجنه، قد هتک ستره و بدت عورته. قال: قلت له:جعلت فداک و إن ذلک لکائن؟ قال: نعم ان لم یحفظ فرجه وبطنه. «خصال باب الواحد حدیث 88»
نجم می گوید امام باقر علیه السلام فرمود : « ای نجم همه شما در بهشت با ماخواهید بود اما چقدر زشت است که یکی از شما داخل بهشت شود در حالی که پرده حیاء او دریده و زشتی ها و عورتش آشکار شده باشد! عرض کردم: فدای شما بشوم آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد فرمود: « بله اگر فرج و شکمش را حفظ نکند.»
www.ghalh.parsiblog.com