سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیبایی بردباری، نشانه فراوانی دانش است . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 99 اسفند 13 , ساعت 9:1 عصر

شبهه 41

سلام و ادب سپاس فراوان 

خدمت بزرگوارانی که قبول زحمت می کنند به شبهات پاسخ می‌دهند 

سوال: سوال یک نوجوان 15 ساله است که پرسیده در دین اسلام فتح کشورها چه حکمی دارد؟

 

پاسخ:

این سوال خیلی کلی هست ولی میشه از دو جهت مهم آن را بررسی کرد:

جهت اول اینکه آیا اسلام جایز می داند به کشور های دیگر حمله کرده و آنها را فتح کنیم یا نه؟

در پاسخ باید گفت: آنچه قطعی است این است که هرگونه تجاوز بی دلیل به سایر کشورها و ملت ها در دین اسلام نه تنها جایز نیست بلکه از نیکی کردن به آنها نیز نهی نشده است.

خداوند می فرماید:

لَّا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ 

خدا شما را از نیکی کردن و عدالت نسبت به کسانی که درکار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند باز نمى دارد، زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد. سوره ممتحنه آیه 8

همچنین کشورهایی که با مسلمانان پیمان صلح بسته اند تا وقتی به پیمان صلح پایبند باشند مسلمانان نیز باید پایبند به مفاد صلح بوده و شکستن پیمان جایز نیست.

قرآن در اینباره می فرماید:

وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ 

و اگر دشمنان به صلح گرایند، تو هم صلح کن، و بر خدا توکل کن، که یقیناً او شنوا و داناست. سوره انفال آیه 61

 همچنین می فرماید:

إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى? مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ 

مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستید، سپس چیزی نسبت به شما نکاستند و احدی بر ضد شما یاری نکردند، پس به پیمانشان تا پایان مدتشان وفادار باشید، زیرا خدا پرهیزکاران را دوست دارد. توبه آیه 4

 

از طرف دیگر در مواردی مسلمانان مامور به جنگیدن هستند که عبارتند از: 

1-اگر کشوری به سرزمین اسلامی تجاوز کند بر همه مسلمانان واجب است قاطعانه با آن برخورد کرده و متجاوز را از مرزهای اسلامی دور کنند که به آن جهاد دفاعی می گویند:

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ...

ای پیامبر! با کافران و منافقان به جهاد کن و نسبت به آنان سخت گیری کن... سوره توبه آیه 73

أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى? نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ 

به کسانی که مورد جنگ و هجوم قرار مى گیرند، چون به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر یاری دادن آنان تواناست. سوره حج آیه 39

 

2-اگر کشوری علیه کشورهای اسلامی توطئه چینی کرده و ایجاد فتنه کند:

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى? لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ 

و با آنان بجنگید تا فتنه ای بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند تجاوزی جز بر ضد ستمکاران جایز نیست. سوره بقره آیه 193

 

3-اگر آنها پیمان شکنی کردند:

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ 

و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را هیچ تعهدی نیست، باشد که بازایستند. توبه آیه 12

 

جهت دوم این است که بعد از فتح چه تصمیمی برای آن کشور گرفته خواهد شد؟

در پاسخ می گوئیم: پس از فتح آن سرزمین، کسانی که اسلام را بپذیرند مثل بقیه مسلمانان بوده و از این جهت فرقی ندارند ولی کسانی که اسلام را نمی پذیرند بجای خمس و زکات باید جزیه(مبلغی مشخص) پرداخت کنند تا در عوض حکومت اسلامی نیز امنیت آنها را تامین کند.

 

ناگفته نماند که متاسفانه دشمنان اسلام با تکیه بر قدرت رسانه ای سعی دارند اسلام را دینی جنگ طلب معرفی کنند حال آنکه از آنچه بیان کردیم دروغ آنها نیز آشکار شد.

??#محمدمهدی_فریدونی


چهارشنبه 99 اسفند 13 , ساعت 9:0 عصر

شبهه 40

چرا فقط باید یک روحانی رهبر شود؟

 

پاسخ: 

جواب به این سوال مبتی بر پیش فرض ها و مبانی است که از این قرار است:

اول: ابتدا باید به وجود خدا اعتراف کرد و الا کسی که وجود خدا را قبول ندارد سوال و پاسخ از این مسئله بیهوده است پس در قدم اول باید گفت خدا وجود دارد.

 

دوم: پس از اعتراف به وجود خدا باید ثابت کرد که تنها خداوند خالق عالم هستی است پس دومین اصل و مبانی این مسئله توحید خالقیت خداوند است. خداوند در سوره بقره آیه 21 می فرماید:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ...

ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیان شما را آفریده است... 

 

سوم: اصل سوم مالکیت خداوند است، چرا که هر خالقی مالک مخلوق خود نیز هست و این اصلی بدیهی و عقلایی است.

 

چهارم: حق تصرف، زیرا هر مالکی حق تصرف در مملوک خود را دارد.

 

پنجم: حکومت نوعی تصرف در امور بندگانی است که مخلوق و مملوک خداوند هستند ازینرو فقط خداوند و هرکسی که او اجازه دهد حق این نوع تصرف یعنی حکومت بر بندگان او را داردند.

پس توحید در حاکمیت نیز یکی از این مبانی است خداوند می فرماید:

إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ...(سوره انعام آیه 57 و یوسف 40 و 67)

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَ?هَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى? وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُکْمُ... سوره قصص آیه 88

و در سوره آل عمران آیه 26 به صراحت می فرماید:

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ...

بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت مى دهی و از هر که خواهی حکومت را مى ستانی...

 

ششم: بعد از اثبات اینکه فقط خداوند حق حکومت دارد با مراجعه به نصوص دینی در می یابیم که همچنین خداوند فقط به پیغمبر(ص) و ائمه معصومین اذن تصرف و حکومت داده است و بعد از آنان نیز از طریق آیات و روایات متعدد و به دلیل عقلی این امر به فقیه جامع الشرایط واگذار شده است.

بنابر آنچه بیان کردیم حکومت فقط حق خداوند است و فقط پیامبر(ص) و ائمه معصومین و جانشینان عام آنان یعنی فقیه جامعه الشرایط از طرف خداوند اذن حکومت دارند و حکومت غیر آنان حکومت طاغوت خواهد بود.

??#محمدمهدی_فریدونی


چهارشنبه 99 اسفند 13 , ساعت 8:59 عصر

https://eitaa.com/antishobhe313mmf/46

شبهه 39

اگر اسلام دین کاملی بود چرا حکم عبد و کنیز گرفتن را تائید کرد؟

 

پاسخ:

اول: از سوال پیداست که شما اطلاعات صحیحی از عبد و کنیز ندارید و گمان کرده اید عبد و کنیز مردان و زنان بی گناه و آزادی بوده اند که بدون هیچ دلیلی در اسلام توسط مسلمانان به بردگی گرفته شده اند حال آنکه اینگونه نبوده است بلکه عبدها و کنیزها کسانی بودند که در حال جنگ با مسلمانان بوده و در کشتن مسلمانان مشارکت داشته اند و بعد اسیر میشدند.

 

دوم: برای اینکه با این حکم انسانی و مترقی اسلام آگاه شویم، باید این حکم بردگی را با سایر ملت ها مقایسه کنیم که آنان در مقابل چه برخوردی با اسیرانی جنگی می کردند؟ آیا غیر از این بود که در زمانی که مسلمانان اسیران جنگی را به عنوان برده می گرفتند سایر ملت ها و حکومت ها و امپراطوری ها پس از شکنجه فراوان آنان را میکشتند و کم نبودن بردگانی که بی رحمانه زیر شکنجه آنها جان میدادند.

 

سوم: کسی که اسیر میشد از این چند حالت خارج نبود:

 یا باید کشته میشدند که با رحمانیت اسلام سازگار نبود.

یا باید آزاد میشدند که در اینصورت دوباره تجدید قوا میکردند و با جنگ با مسلمانان می آمدند.

یا باید زندانی میشدند که هزینه نگهداری آنان آنقدر زیاد بود که عملا امکان پذیر نبود.

و یا باید به عنوان برده به مسلمانان خدمت میکردند و از این طریق با اسلام آشنا میشدند که بی تردید این وجه، وجه معقولی بود.

 

چهارم: هدف نهایی اسلام از بردگی اسیران جنگی، صرفا امور تربیتی بود تا از این طریق کفار حربی(کفاری که در حال جنگ با مسلمانان بودند) با اسلام و آموزه های آن آشنا شوند بلکه به سمت اسلام متمایل شوند و غالبا اینگونه نیز میشد، شاهد این مطلب آن است که در دین اسلام نسبت به آزاد کردن بردگان سفارش زیادی شده و حتی در مواردی به عنوان کفاره برخی گناهان، آزاد کردن یک برده واجب بود و این نشان از حکم مترقی اسلام است که صرفا جنبه تربیتی دارد نه آزار و اذیت کردن.

 

از اینرو بردگی اسیران به جای کشتن آنان، انسانی ترین فرض ممکن بوده است.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:53 عصر

شبهه 38

چرا خداوند ما را خلق کرده است؟

 

پاسخ:

اول: قبلا پاسخ داده ایم که اگر خداوند ما را خلق نمیکرد در اینصورت موجودی به نام انسان صلاحیت وجود را داشته ولی خداوند به او وجود نداده است و این با جود و کرم خداوند سازگاری ندارد، زیرا هرچیزی که صلاحیت وجود را داشته باشد خداوند آن را خلق کرده و ساحت مقدس او از هر گونه بخل به دور است.

دوم: خداوند هدف از خلقت را عبادت معرفی کرده و می فرماید:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ 

و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم. سوره ذاریات آیه 56

سوم: ممکن است سوال شود هدف از عبادت چیست؟ در پاسخ می گوئیم: انسان در سیر تکاملی خویش چندین عالم را پشت سر می گذارد که هرچند باهم کاملا متفاوت اند اما هرکدام مقدمه ای برای دیگری است.

مثلا کودکی که در رحم مادر هست و هیچ شناختی از عالم بیرون ندارد طبیعتا فهمی از علت و چرایی وجود دست و پا و دهان ندارد، زیرا بجای دهان از ناف تغذیه میکند و در فضای بسته نیازی به دست و پا ندارد و همینطور برخی دیگر از اعضای بدن که به ظاهر در عالم رحم مادر به آن ها نیازی ندارد و وقتی متولد شد و با عالم جدید آشنا شد به فلسفه وجود دهان و دست و پا و... پی میبرد در صورتی که در عالم رحم مادر نه تنها ضرورت وجود این اعضا برای او قابل فهم نبوده بلکه امر بیهوده ای به نظر میرسید.

با این مقدمه می گوئیم: واقعیت این است که این دنیا نیز مقدمه عوالم پس از مرگ است و عالم برزخ و قیامت نیز با این دنیا کاملا متفاوت است و باتوجه به تجسم اعمال تمام اعمال ما در عوالم پس از مرگ به صورتی خاص تجسم پیدا می کنند و بدون آنها زندگی کردن در عوالم دیگر عملا ناممکن است، درست مثل این می ماند که کودکی در رحم مادر نه دست و پا و نه دهان و نه... نداشته باشد که وقتی پا به این دنیا بگذارد زندگی بدون این اعضا برای او ممکن نیست از اینرو باید با اعمال عبادی شرایط برای زندگی در عوالم دیگر را مهیا کنیم و بدون اعمال عبادی و زاد و توشه زندگی در آن دنیا امکان پذیر نبوده و جز عذاب چیزی نخواهد بود و سعادتی حاصل نخواهد شد.

شاهد این مطلب آن است که در روایات متعددی آمده است که برخی عبادات در آن دنیا به صورت دیگه ای ظاهر میشوند، مثلا قرآن به صورت مونس، عمل صالح به صورت فرش، صدقه به صورت پادزهر در برابر مار و عقرب، نماز شب به صورت چراغ، ذکر به صورت ثروت و... و بدون آنها چیزی جز وحشت و تاریکی و... نخواهد بود.

از اینرو فهم ما در این دنیا نسبت به آخرت همچون فهم کودک در رحم مادرش نسبت به این دنیاست پس چاره ای نیست جز اینکه با اطاعت از دستورات الهی و انجام امور عبادی سعادت دنیا و آخرت خود را فراهم کنیم.

ناگفته نماند که اصل عبادت مطابق با فطرت انسان هاست و بدون آن هرگز آرامشی در همین دنیا نیز بدست نمی آید.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:52 عصر

شبهه 37

خیلی وقت ها میشنویم جوانان می گویند به نماز و روزه و مسجد و... نیست ایمان و دل پاک باشه کافی!

لطفا نظر خودتون را در اینباره بفرمائید

 

پاسخ:

اول: کسانی که این شعار را میدهند عمدتا تفسیر مبهم و متناقضی از دل پاکی ارائه می دهند و از آنجا که ملاک و معیار مشخصی برای سنجش میزان دل پاکی وجود ندارد میتوانند به راحتی مدعی دل پاکی شده و برای خود فضیلتی بتراشند.

 

دوم: این ادعا نه تنها منشا قرآنی، روایی و یا عقلی ندارد بلکه برخلاف نص آیات و روایات است

لهذا می بینیم بارها در قرآن و روایات بر ایمان و عمل صالح هردو باهم تاکید شده است.

قرآن می فرماید:

إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ 

بی تردید خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی درمى  آورد که از زیرِ آن نهرها جاری است، در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آرایش مى  شوند، و لباسشان در آنجا حریر است. سوره حج آیه 23

 

همچنین همه انسان ها را در حال خسران معرفی میکند مگر کسانی که هم ایمان آورده و هم عمل صالح انجام دهند از اینرو می فرماید:

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ..ِ. سوره عصر آیه2و3

 

سوم: واقعیت این است که این شعار، توسط برخی افراد با هدف توجیه گناهان بوده و آن را دستاویزی قرار داده تا بر گناه و معصیت خویش سرپوش گذاشته و خود را شخصی موجه جلوه دهند تا از سرزنش جامعه در امان باشند.

 

چهارم: توجه به منشا این شعار گویای همه چیز است. این شعار برای اولین بار توسط خلفای بنی امیه داده شد، چرا که اعمال و رفتار آنها هیچ سنخیتی با اسلام و آموزه های دینی نداشت از اینرو برای توجیه اعمال خود با پول های هنگفت فرقه ای را ایجاد کردند بنام مرجئه که معتقد بودند ایمان به تنهایی برای سعادت کفایت میکند و نیازی به عمل صالح نیست تا از این طریق اعمال ناشایست خلفای بنی امیه را توجیه کنند و به ترویج این شعار بپردازند و بسی جای تاسف است که برخی هنوز دم از این شعار مخالف آموزه های دینی میزنند.

 

بنابراین برای رسیدن به سعادت هم اعتقاد لازم است و هم عمل صالح و هر کدام به تنهایی شرط لازم هستند ولی شرط کافی نیستند از اینرو ایمان و عمل صالح دو بال پرواز به سمت قله سعادت اند.

??#محمدمهدی_فریدونی

 

 

https://eitaa.com/antishobhe313mmf/43

 


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:51 عصر

شبهه 36

برای من اینجا در اروپا خیلی وقتها سوال پرسیدند. که چرا پیامبر (ص)امامان معصومین صورتش پوشیده است ، یعنی دیده نمیشه. دلیلش چیه،و من فقط همینو میتونستم بگم که چون برامون مقدسه ،وفکر میکنم دلیل دیگه هم هست میشه لطف کنید بگید.

 

پاسخ: 

اول: این یک مسئله فقهی و تقلیدی است از اینرو هر کسی باید به نظر مرجع تقلید خودش مراجعه کند.

 

دوم: آنچه از فتوای مراجع روشن و واضح است این است که عمدتا فرموده اند این مسئله فی نفسه اشکالی ندارد ولی چون عناوین دیگری مثل هتک حرمت یا وهن یا... برآن بار میشود اشکال دارد.

 

سوم: برخی تالی فاسدهایی که به تصویر کشیدن چهره پیامبر(ص) یا امام معصوم دارد عبارتند از:

 

الف)از آنجا که افرادی که در 

این نقش بازیگری می کنند غیرمعصوم هستند و تصویر آنان در ذهن مردم نقش می بندد و در زمان زیارت و توسل خواه ناخواه همین تصویر غیرمعصوم به ذهن آن ها خطور میکند از اینرو از ارتباط معنوی مردم با معصومین(ع) خواهد کاست.

ب)کسانی که این نقش ها را بازی میکنند عمدتا شغل آن ها بازیگری است و در نقش های دیگری نیز بازی خواهند کرد خصوصا بعضا نقش های منفی را نیز بازی میکنند و این امر ناخواسته تاثیر منفی در ذهنیت مردم ایجاد میکند.

ج)اگر اجازه نمایش تصویر پیامبر(ص) و ائمه معصومین داده شود در اینصورت هرکسی طبق سلیقه خودش آنها را به تصویر خواهد کشید که بدون تردید باعث وهن آنان خواهد شد.

د) باتوجه به شان و منزلت بسیار والای معصومین(ع) نشان دادن هرگونه تصویر از آنها چون غیر واقعی است باعث وهن آن جایگاه خواهد شد.

 

ناگفته نماند که نشان دادن تصویر انبیا در فرهنگی غربی امری عادی است چرا که متاسفانه در فیلم های هالیودی مشاهده میکنیم که حتی نسبت های ناروا نیز به انبیا داده اند تا چه رسد به نشان دادن تصور آنان از اینرو در فرهنگ غربی امری عرفی و معمولی است اما در فرهنگ اسلامی این مسئله هتک حرمت محسوب میشود بنابراین مراجع عظام تقلید هرچند شبهه مصداقیه است ولی باتوجه به فرهنگ و عرف جامعه مسلمانان، آن را مصلحت نداسته و  فتوای به حرمت آن داده اند.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:50 عصر

شبهه 35

چطور ممکن است شخصی در کودکی امام شود؟

 

پاسخ:

کسی که امامت شخصی را در کودکی بعید می پندارد، یا شناخت درستی درباره قدرت خداوند ندارد یا هیچ کودکی را شایسته این مقام نمیداند!

 

درباره قدرت خداوند باید گفت: قدرت خداوند نامتناهی و بی نهایت است و هیچ محدودیتی برای آن تصور نمیشود، خداوندی که درخت را به سخن می آورد تا با پیامبرش حضرت موسی(ع) سخن بگوید چگونه نتواند شخصی را در کودکی به مقام امامت برساند؟!

خداوند می فرماید:

"فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى? إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ"

چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان. سوره قصص آیه 30

 

و اما درباره شخصی که در کودکی به امامت برسد باید گفت: محال عقلی نیست که شخصی در کودکی دارای نبوغ و توانایی باشد که خداوند او را به عنوان امام برگزیند همانطور که در میان ائمه(ع) امام جواد (ع) در هفت سالگی، امام هادی(ع) در نه سالگی و حضرت مهدی (عج) در پنج سالگی به امامت رسیدند

این مسئله مختص به برخی از امامان شیعه نبوده همانطور که حضرت عیسی(ع) نیز در کودکی به مقام نبوت رسیدند.

قرآن در اینباره می فرماید:

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا 

قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا" سوره مریم آیه 29 و 30

یعنی حضرت مریم به کودک در گهواره اشاره کرد که با او سخن بگوئید آنگاه حضرت عیسی(ع) به سخن آمد که من بنده خدا هستم و خداوند به من کتابی عنایت کرده و مرا به پیامبری مبعوث کرده است.

همچنین درباره حضرت یحیی می فرماید:

"یَا یَحْیَى? خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا"

ای یحیی! کتاب را به قوت و نیرومندی بگیر،و به او در حالی که کودک بود، حکمت دادیم. سوره مریم آیه 12

بنابراین هم خداوند قدرت این را دارد که کودکی را در کودکی به مقام امامت برساند و هم این امر درباره انبیای الهی واقع شده است و هرچند نوعا کودکان در سن بلوغ به رشد لازم میرسند اما با این وجود همواره کودکانی بوده و هستند که در همان سن کودکی دارای نبوغ فوق العاده ای بوده اند.

شاهد این مطلب این است که وقتی امام جواد(ع) در همان سن کودکی به امامت رسید پذیرش آن توسط برخی شیعیان مشکل بود از اینرو جلساتی را تشکیل دادند و امام جواد(ع) را با طرح پرسش های علمی دقیق مورد آزمایش قرار دادند و وقتی با پاسخ های دقیق و متقن امام(ع) مواجهه شدند امامت او را پذیرفتند.

??#محمدمهدی_فریدونی

 

 

https://eitaa.com/antishobhe313mmf/41

 


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:49 عصر

شبهه 34

 از کجا باور داشته و اعتقاد داشته باشیم که همین قشر سنی یا داعشی حق نیستند و از کجا بدانیم شیعه حق است؟

 

پاسخ: 

اول: شما برای برای رسیدن به حقیقت تا چه حد تلاش کرده اید؟! اینکه دست روی دست بذارید تا حقیقت خودش به سراغ شما بیاید مطمئنا نخواهد آمد پس باید تلاش کنید با مطالعه و تحقیق و تفکر به حقیقت برسید و گرنه روز قیامت خودتان مسئول هرگونه کوتاهی خواهید بود.

 

دوم: برای شناخت حقیقت امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: "اعرف الحق تعرف اهله" یعنی حق را بشناس تا اهل حق هم شناخته شوند پس بدون شناخت حق، هرگز اهل آن شناخته نخواهند شد و همچنان متحیر خواهید ماند که آیا اهل سنت حق اند یا شیعه امامیه؟ پس گریزی جز شناخت حق نیست و حق بدون تحقیق و مطالعه و تفکر حاصل نخواهد شد.

 

سوم: حساب اهل سنت را باید از داعش جدا کرد، برای اثبات بطلان اعتقادات داعش فقط کافیست به فطرت و عقل خود مراجعه کنید خواهید یافت که اعمال و اعتقادات آنها مخالف عقل و فطرت بشر است، کدام فطرت و عقل سلیمی اجازه می دهد خون بی گناهانی مثل زن و بچه ها را بریزیم؟ علاوه بر عقل و فطرت کافیست یک نگاهی اجمالی به قرآن و کتاب های روایی اهل سنت بیندازیم تا دریابیم معتقدات و رفتارهای آن ها مخالف صریح آیات و حتی مخالف روایات اهل سنت است، هرچند تلاش میکنند خود را به کتاب و سنت نسبت دهند اما هیچ سنخیتی با آندو ندارند.

 

چهارم: و اما برای اثبات حقانیت شیعه علاوه بر ادله عقلی و قرآنی که امامت امام معصوم را ثابت میکند، به اندازه کافی دلایل محکم و یقینی در کتاب های روایی اهل سنت موجود است که با آن میتوان حقانیت امام علی(ع) و فرزندان معصوم اش را ثابت کرد، مثل فضائلی که برای اهل بیت(ع) ذکر شده است که خود بزرگترین دلیل بر شایستگی علی(ع) و فرزندان ایشان برای جانشینی پیامبر اسلام(ص) است و مثل آنجایی که در کتاب صحیحه مسلم -یکی از معتبرترین کتاب های روایی اهل سنت- از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند که جانشینان من دوازده نفر هستند و جز شیعه کسی قائل به امامت دوازده گانه نشده است. علاوه بر اینکه ماجرای غدیر که به صورت متواتر به ما رسیده است خود به تنهایی برای اثبات امامت امام علی(ع) کفایت میکند.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:48 عصر

شبهه 33

خانه خدا (مکه) کی و به دست چه کسی ساخته شده و در طول زمان تا قبل از اسلام چه استفاده داشته؟ (لطفا در نظر داشته باشین که به یه نفری نسبتا بی سواد جواب میدین.

با تشکر)

 

پاسخ:

درباره تاریخ ساخت خانه خدا باید گفت: تردیدی وجود ندارد که این خانه توسط حضرت ابراهیم ساخته شده است.

خداوند در اینباره می فرماید:

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ 

و زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه کعبه را بالا مى بردند، پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی. سوره بقره آیه 127

 

اما اینکه چه کسی اولین بار خانه خدا را ساخت؟ دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول این است که خود حضرت ابراهیم(ع) برای اولین بار آن را ساخت.

احتمال دوم اینکه اولین بار توسط حضرت آدم(ع) ساخته شد و در طوفان حضرت نوح(ع) از بین رفت و مجددا توسط حضرت ابراهیم(ع) بازسازی شد. روایاتی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وجود دارد که احتمال دوم را تائید میکند.

 

و اما چه استفاده ای از کعبه میشده است در پاسخ می گوئیم:

مناسک مختص اسلام نبوده است همانطور که خداوند می فرماید:

لِّکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ...

برای هر امتی عبادتی ویژه قرار داده ایم که آن را انجام مى دهند... سوره حج آیه 67

همچنین می فرماید:

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى? إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ 

و هنگامى که ما این خانه را برای همه مردم محل گردهمایی و جای امن و امان قرار دادیم، و از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع کنندگان وسجده گذاران پاکیزه کنید. سوره بقره آیه 125

 

از اینرو طبق این آیه و نقل های معتبر بخشی از این مناسک و عبادات مرتبط با کعبه بوده است از جمله مراسم حج، اعتکاف و... که قبل از اسلام نیز رواج داشته است هرچند توسط مشرکان و بت پرستان به مرور زمان دچار تغییرات ماهوی شده بود.

 

در پایان نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که فلسفه وجود اصل کعبه به عنوان نماد یکتاپرستی بسیار مهمتر از تاریخ ساخت و سازنده آن است.

??#محمدمهدی_فریدونی


جمعه 99 اسفند 1 , ساعت 9:47 عصر

شبهه 31

 

چرا خداوند به من آتش جهنم را نشان نمی دهد تا یقین کنم و ایمان بیاورم و دست از گمراهی و گناه بکشم و کار نیک انجام دهم؟

 

پاسخ:

خداوند تبارک و تعالی در پاسخ این سوال در آیه 27 و 28 سوره انعام می فرماید:

 

(وَلَوْ تَرَى? إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

بَلْ بَدَا لَهُم مَّا کَانُوا یُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ)

 یعنی اگر آتش جهنم را ببینند می گویند ای کاش به دنیا بر می گشتیم تا آیات الهی را تکذیب نمیکردیم و از مومنین بودیم ولی آنها دروغ می گویند و اگر به دنیا برگردند باز هم به سمت چیز هایی میروند که از آن نهی شده اند!!!

به راستی خداوند که هرگز دروغ نمی گوید "و من اصدق من الله قیلا" پس چگونه است که حتی با دیدن آتش جهنم هم دست از راه باطل بر نمی دارند؟

 

در جواب باید گفت: چاره این افراد در دیدن آتش جهنم نیست و حتی با دیدن آتش جهنم هم چیزی عوض نمی شود، چرا که هرچند با دیدن آتش جهنم انسان به صورت موقت یقین پیدا میکند اما متاسفانه این یقین ها مانع از انجام گناه و بیراهه رفتن نمیشود، زیرا غفلت همواره در کمین انسان است و حتی با وجود یقین کردن باز هم دچار غفلت می شود و بیراهه میرود و عمل نیک انجام نخواهد داد.

خداوند در سوره یونس آیه 22 و 23 می فرماید: وقتی انسان در دریا دچار طوفان میشود خدا را خالصا میخواند و عهد می بندد که اگر نجات یافت شکر گزار باشد ولی همین که نجات یافت باز هم سرکشی میکند.

از اینرو هرکسی که معتقد به خدا و نبوت و معاد باشد به یک درجه ای از یقین رسیده است و همین اندازه برای او کافیست فقط باید تلاش کند غفلت را از خود دور کند تا به سمت گناه و بیراهه نرود و عمل صالح انجام دهد پس گناه کردن، سرکشی و گمراهی بخاطر یقین نداشتن نیست بلکه بخاطر غفلت است.

 

علاوه بر آنچه گفتیم مخفی نماند که عدم مشاهده محسوس آتش جهنم در این دنیا، دارای مصالحی است از جمله اینکه ارزش ایمان به این است که انسان با اختیار خود ایمان بیاورد نه بخاطر ترس از جهنم، همچنین ایمان به غیب عیار مهمی برای سنجش میزان ایمان است که با مشاهده دیگر ایمان آن ارزش والا را ندارد، ضمن اینکه اگر آتش جهنم را مشاهده کنیم و بعد از آن بازهم بخاطر غفلت به سمت گناه برویم قطعا مواخذه و عذاب الهی شدیدتر خواهد بود پس این مخفی بودن و عدم مشاهده آتش جهنم خود لطفی از طرف خداوند در حق بندگان است.

??#محمدمهدی_فریدونی


   1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ